انقلاب اسلامی؛ گذشته، حال و آینده؛(۱۱)

انقلاب اسلامی؛ زمینه ساز تحقق اقتدار همه جانبه؛

دکتر عباسعلی فرزندی
۲۱ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۸:۳۷ یادداشت تحلیلی
تعداد بازدید:۱۳۴۷
انقلاب اسلامی؛ زمینه ساز تحقق اقتدار همه جانبه؛

انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مهم ترین انقلاب های دوران معاصر نقش بسزایی در عزت و اقتدار همه جانبه (فرهنگی، سیاسی، دفاعی- امنیتی، نظامی و…) مسلمین ایفا کرده است. تمامی نهضت های آزادیبخش اسلامی، مستضعفین و مظلومان جهانی و… انقلاب اسلامی را به عنوان الگویی الهام بخش و مؤثر برگزیده‌اند. انقلاب اسلامی با بهره گیری از دین اسلام و آموزه های دینی، همواره توانسته است علاوه بر اینکه زمینه ساز سعادت و عزت امت اسلامی و به ویژه ایران اسلامی شود، همچنین توانسته است سبب تهدید و تحدید نظام سلطه، مستکبران جهانی و… شود.

جامعه اسلامی باید برای تحقق آرمان ها، اهداف و… مادی و معنوی خود و همچنین برای مقابله موفقیت آمیز با دشمنان در ابعاد مختلف اقتدار داشته باشد. باید توجه داشت که کسب اقتدار همه جانبه ضرورت دارد در سطحی باشد که دشمنان و بدخواهان را در وضعیتی قرار دهد که هرگز به فکر تهاجم به ارزش ها و داشته های جامعه اسلامی نیفتند و اقتدار و عزت همه جانبه اسلام و به ویژه ایران اسلامی در جهان تضمین و تثبیت شود. باید توجه داشت که اقتدار ملی، باید به صورت همه جانبه مورد توجه قرار گیرد و تحقق آن به عنوان مسئولیت و وظیفه سه قوه محسوب می شود که تحقق آن سبب عزت آفرینی، شکوفایی استعدادها و… می شود. معظم له در این راستا می فرمایند: «… اقتدار ملی یک مسأله همه جانبه است و بر دوش همه دستگاههاست و به عنوان یک وظیفه اصلی، بر دوش هر سه قوّه اساسی کشور نهاده شده است. اقتدار ملی به معنای این است که یک ملت، در مسؤولان کشور جلوه‌های قدرت و توانایی و عزّت خود را مشاهده کند و کارها با سیاستهای درست، با برنامه‌ریزی صحیح، با جدّیت و پشتکار و با هماهنگی و انسجامِ کامل پیش برود. در سایه اقتدار ملی است که مردم می‌توانند به قدر استعدادشان و با شکوفایی این استعدادها، تلاش خودشان را مبذول کنند. هر سه قوّه باید تلاش کنند تا با جدّیت و پشتکار و توکّل به خدا و اعتماد به مردم و همکاری با یکدیگر، اقتدار ملی را تجلّی بخشند و مظهر اقتدار ملی شوند.» (حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)، ۳۰/۱/۷۴)

از منظر آموزه های دینی، در جامعه اسلامی، قدرت و اقتدار باید حمایت از دین و خداپرستی را به عنوان هدف مهم خود قرار دهد و منشأ وحدت، همگرایی، همبستگی و برادری شود، عدالت و قسط را در جامعه حاکم کند، نگهبان عزت و استقلال جامعه اسلامی باشد و امنیت جانی، مالی و آبرویی شهروندان را تأمین کند، همچنین از مستضعفان و مظلومان حمایت کند.

باید توجه داشت بر خلاف آنچه در مکاتب غربی می پندارند، در اسلام آموزه های دینی اقتدار حقیقی، استحکام اخلاقی و معنوی است. رهبر معظ انقلاب اسلامی (مدظله العالی) در این رابطه می فرمایند: اقتدار حقیقی غیر از داشتن قدرت های ظاهری است. اقتدار حقیقی استحکام اخلاقی و معنوی است. نه صرف قدرت ظاهری ثروت هایی که در اختیار قدرت های جهانی است. وسایل تبلیغاتی که آنها دارند و سلاحهای مدرن که به آن می بالند، قدرت ظاهری است. نباید گول خورد و زرق و برق ها و ظاهر کارها را ملاک قرار داد، اگر قرار بود اینها دشمن را به اقتدار حقیقی در مقابل ما برسانند، ما باید حالا در دنیا وجود نمی داشتیم و جمهوری اسلامی باید یک افسانه می بود، می بینید که اینطور نیست (حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) ۲۳/۴/۶۸)

از مهم ترین وجوه تفاوت قدرت و اقتدار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- اقتدار، همیشه مشروع و قانونی است؛ اما قدرت می تواند مشروع یا نامشروع باشد. ۲- اقتدار، مبتنی بر رضایت است؛ اما قدرت اغلب بر زور مبتنی است. ۳- اقتدار مقبولیت بیشتری نسبت به قدرت دارد؛ زیرا همیشه قانونی و مبتنی بر پشتیبانی همگانی است. اقتدار نشان می دهد که انسان برای قبولاندن هدف های خود چه توانایی هایی دارد؛ در حالی که قدرت، توانایی انسان برای تغییر رفتار دیگران است.

در اسلام منشأ تمامی قدرت ها خداوند است: «إنّ القوه لله جمیعا» (بقره، آیه۱۶۵) و هیچ قدرتی نیز جز به مشیت الهی و غیر از ناحیهء او پدید نمی آید: «لاقوه الا بالله» (کهف، آیه ۳۹) به عبارت دیگر، اسلام هیچ قدرت فی نفسه و بالذات دیگری جز خداوند را در عالم به رسمیت نمی شناسد. انتشار اقتدار در اسلام از راس به ذیل است چنان که اقتدار پیامبر تابع و جلوه ای از قدرت خداوند قادر متعال بود که به جانشینان او -اعم از حاکمان و عالمان منتقل گردید. قدرت در اسلام به واسطهء قدسیت منبع انتشار، امری مقدس به شمار میآید و با سلب قداست از آن, نامشروع گردیده و به عنوان طاغوت، سرپیچی از آن به هر طریق ممکن، واجب می شود: (ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت) (نحل، آیه ۳۶) اعتقاد به اقتدار مطلق الهی، منحصر به مومنان پرهیزگار نیست، بلکه یک حقیقت دامنه داری است که در تمامی جنبه های ساخت اجتماعی و خصائص فردی مسلمانان تسری داشته و آثار و عوارض خاصی را نیز به دنبال دارد.

در یک نگاه کلان باید گفت که در اسلام منشأ اقتدار خداوند است که آن را به پیامبر (ص) و صالحان اعطا کرده است. در نظام اسلامی، اقتدار ملی عبارت است از: قدرت مشروعی که از ناحیه حکومت برای تامین و تحقق اهداف و منافع ملی اعمال می شود.

بررسی سنت و سیره نبوی (ص) پیرامون مفهوم قدرت، اقتدار، جنبه های قدرت و اقتدار، تغییر و تحول، امنیت و آرامش، فرصت آفرینی و… حاکی از آن است که:

  1. بررسی مراحل دعوت در مکه و سیاست خارجی دولت نبوی در مدینه نشان می‌دهد رسول خد (ص) به الطاف الهی مدد می‌شد و از طرفی برای تحقق بخشیدن به اهداف بعثت نیازمند عِدَه و عُدَه، بسیج امکانات و افزایش قدرت در دسترس بود تا بتواند اهداف اسلام را تحقق بخشد.
  2. سیاست خارجی رسول خدا (ص) در ارتباط با قدرت معنی و مفهوم می‌یابد و مقوله قدرت در برگیرنده جنبه‌های مادی و معنوی آن است.
  3. مطالعه اقدامات و سیره سیاسی پیامبر (ص) نشان دهنده رابطه مستقیم میان قدرت و دعوت و جایگاه خاص آن در راهبرد سیاسی حضرت محمد (ص) می‌باشد و پیامبر (ص) از روزهای نخست بعثت برای ایجاد تغییر و تحول در سرزمین حجاز اقدامات متعددی را انجام داد.
  4. رسول خدا (ص) از طریق فرصت‌ها و امکانات اندک نه تنها توانست فرصت‌های جدیدی را ایجاد نماید بلکه تهدیدات و چالش‌های فرا راه دولت مدینه را به فرصت تبدیل نمود و در نهایت به فتح مکه نائل آمد.
  5. با تأسیس حکومت، برقراری امنیت، آرامش و انسجام داخلی، حفظ مرزها و افزایش توان دفاعی در دستور کار پیامبر (ص) قرار گرفت که خود تداعی‌کننده نیاز به سطح بالائی از قدرت بود که رسول خدا با سیاست‌های داخلی و خارجی ماهرانه خود توانست به آن دست یابد و به تبع آن به عنوان یک قدرت اثر گذار در منطقه جزیره‌العرب و سرزمین‌های خارج از آن ظاهر شود.
  6. پیامبر (ص) پس از تحکیم موقعیت حکومت در مدینه و فتح مکه اقدام به ارسال نامه و دعوت پادشاهان روم و کسری به اسلام نمود که به نوبة خود و پیامدهای مثبتی را به همراه آورد.

اقتدار ملی، اقتدار مردم جامعه است و جامعه مرکب از دولت و ملت است. اقتدار ملی، زمانی محقق می شود که دولت و ملت به نقش و مسئولیت خود توجه کنند؛ ملت به مسئولیت ها در مقابل قانون و حکومت و هر آنچه که برخاسته از هویت جمعی و ملی او باشد، پای بند باشد و دولت نیز به مسئولیت های خود در برابر مردم و نظام عمل کند.

با توجه به اینکه در نظام سیاسی اسلام، مسئولین در چارچوب قوانین الهی و برخورداری از ویژگی عدالت و شایستگی های لازم، به قدرت می رسند، شایسته است که قوانین را به کار بسته، عدالت را در جامعه محقق سازند تا در پرتو آن، اقتدار برای آنها حاصل شود و مردم نیز قوانین جامعه را پذیرفته، مسئولیت خودشان را در قبال آنان ایفا کنند. اگر ملّت و دولت به وظایف متقابل خود توجه کنند اعتماد، پیوستگی و اتحادی بین آنان برقرار می شود که ضمن حفظ وحدت و عزّت، زمینه نفوذ یا تأثیر دشمن را در مملکت از بین می برد.

نتیجه آنکه از نظر اسلام، براساس باور به توحید و حاکمیت الهی، آفریدگار و مالک نظام هستی خداوند است و انسان بنده او. در نظام سیاسی اسلام، اقتدار و مشروعیت قدرت، مستند به اراده الهی و قانون خداوند است و کسی که در رأس نظام قرار می گیرد، در چارچوب قوانین الهی و بر محور عدالتِ تعریف شده در دین، عمل می کند و به همین سبب اقتدار مشروع و ملی محقق می شود و مردم نیز باید از فرمان های رهبری اطاعت کنند.

سطوح اقتدار جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:

اقتدار جمهوری اسلامی ایران دارای سطوح گسترده ای است. می توان گفت اقتدار جمهوری اسلامی ایران در دو سطح داخلی و خارجی قابل بررسی می باشند.

- داخلی: از مهم ترین عوامل اقتدار در سطح داخلی جمهوری اسلامی ایران می توان به اعتماد اجتماعی، اعتماد به نفس (ما می‌توانیم)، تحقق مطلوب عدالت اجتماعی، قانون گرایی، قانون پذیری، احساس امیدواری، حفظ و توسعه ارزش‌های بنیادین، وجود سرمایه انسانی، انسجام فرهنگی و اجتماعی، توان بسیج عمومی، مسئولیت پذیری و وجدان کاری، تقویت بنیان خانواده و… اشاره کرد.

- خارجی: از مهم ترین عوامل اقتدار در سطح خارجی (بین المللی) جمهوری اسلامی ایران می توان به وجود دین مبین اسلام به عنوان منشأ پیوند و انسجام ملت های مسلمان با ملت ایران، رهبری دینی به عنوان عنصر اعتقادی پیوند دهنده ملت های مسلمان، وحدت و همگرایی دینی و مذهبی مسلمانان با ملت ایران، ایثارگری و شهادت طلبی، فرهنگ بسیجی، موجود در جوامع اسلامی متأثر از بنیادهای ارزشی ملت ایران، و… اشاره کرد:

از مهم ترین ویژگی های اقتدار جمهوری اسلامی ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • - مشروعیت: یکی از ویژگی های اقتدار جمهوری اسلامی ایران مشروعیت است. از مهم ترین خصوصیات و مؤلفه های مشروعیت جمهوری اسلامی ایران می توان به وجود اسلام، اعتماد اجتماعی، تحقق مطلوب عدالت اجتماعی، حفظ و توسعه ارزش‌های بنیادین، انسجام فرهنگی و اجتماعی (اتحاد ملی)، توان بسیج عمومی، هویت ایرانی - اسلامی (پیشنیه تمدنی)، فرهنگ بسیجی، ایثارگری و شهادت طلبی، عدم اختلافات دینی و مذهبی، قانون گرایی، قانون پذیری، مسئولیت پذیری و وجدان کاری و… اشاره کرد.
  • - کارآمدی: از دیگر ویژگی های اقتدار جمهوری اسلامی ایران کارآمدی است. مهم ترین خصوصیات و مؤلفه های کارآمدی جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: وجود سرمایه انسانی، اعتماد به نفس (ما می‌توانیم)، توان بسیج عمومی، قانون گرایی، قانون پذیری، مسئولیت پذیری و وجدان کاری، احساس امیدواری، انسجام فرهنگی و اجتماعی (اتحاد ملی)، فرهنگ بسیجی، ایثارگری و شهادت طلبی، تحقق مطلوب عدالت اجتماعی و…
  • - قدرت نفوذ: از مهم ترین ویژگی های اقتدار جمهوری اسلامی ایران قدرت نفوذ و در واقع امکان ایجاد حوزه نفوذ است. از مهم‌ترین خصوصیات و مؤلفه های قدرت نفوذ جمهوری اسلامی ایران می توان به نفوذ اسلام در منطقه و جهان، هویت ایرانی - اسلامی (پیشنیه تمدنی)، وجود اسلام و… اشاره کرد.

در یک نگاه کلان می توان نقاط قوت، قابل بهبود، تهدیدها و فرصت های مرتبط با اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران را چنین برشمرد:

- نقاط قوت اقتدار ملی: وجود اسلام، وجود سرمایه انسانی، انسجام فرهنگی و اجتماعی (اتحاد ملی)، توان بسیج عمومی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، وجود نهادها، مناسک و مراسم بسیج کننده، فرهنگ بسیجی، ایثارگری و شهادت طلبی، اعتماد به نفس (ما می‌توانیم) و… از مهم ترین نقاط قوت اقتدار ملی است.

- نقاط قابل بهبود اقتدار ملی: از مهم ترین نقاط قابل بهبود اقتدار ملی می توان به ضعف در قانون گرایی، قانون پذیری، مسئولیت پذیری و وجدان کاری، نامناسب بودن آمایش جمعیتی، کم توجهی به کرامت و منزلت انسانی، ضعف در تحقق مطلوب عدالت اجتماعی، تضعیف نهاد خانواده، کمبود احساس امیدواری، تشدید ناهنجاری‌های اجتماعی، ضعف در تولید، توزیع و ترویج اندیشه و محصولات فرهنگی (اسلامی - ایرانی)، ضعف در حفظ و توسعه ارزش‌های بنیادین، عدم توسعه یافتگی نهادهای اجتماعی و مردمی، ضعف در جلوگیری از شکاف‌های نسلی، ضعف مدیریت خرده فرهنگ‌های معارض، تأخر فرهنگی (نسبت به سایر عرصه‌ها مانند فناوری) و… اشاره کرد.

- تهدیدات متوجه اقتدار ملی: تهاجم فرهنگی (ابعاد آَشکار تهاجم)، تهدیدات نرم (ابعاد نامرئی و پنهان تهاجم)، حمایت خارجی از تجزیه طلبی قومی، تشدید اختلافات دینی و مذهبی و… از مهم ترین تهدیدات متوجه اقتدار ملی محسوب می‌شوند.

- فرصت های اقتدار ملی: از مهم ترین فرصت های پیش روی اقتدار ملی می توان به نفوذ فرهنگی - اجتماعی منطقه‌ای - نفوذ اسلام در منطقه و جهان، رهبری دینی، هویت ایرانی - اسلامی (پیشنیه تمدنی)، نمادهای دینی چون: حج و…، الهام بخشی انقلاب اسلامی به ویژه در بخش‌های فرهنگی و اجتماعی، نظام رسانه‌ای و… اشاره کرد.

در یک جمع بندی کلی می توان گفت انقلاب اسلامی زمینه ساز تحقق اقتدار همه جانبه محسوب می شود که نقش بسزایی در عزت‌آفرینی و اقتدار همه جانبه ملت های مسلمان به ویژه ایران اسلامی ایفا می کند. در دوران کنونی که چشم امید تمامی نهضت های آزادیبخش اسلامی، مستضعفین و مظلومان جهانی و… به انقلاب اسلامی به عنوان الگویی الهام بخش و مؤثر است، بر صاحبان خرد و اندیشه است تا با هم اندیشی و ارایه نظرات خبرگی و کارشناسی، راهبرده و راهکارهای عملیاتی تضمین، تثبیت و افزایش بیش از پیش اقتدار همه جانبه ایران اسلامی را تبیین و تشریح کنند.

کلید واژه ها: اقتدار همه جانبه انقلاب اسلامی حمایت از دین اسلام مشروعیت مقبولیت کارآمدی


نظر شما :