درآمدی بر اندیشه دفاعی- امنیتی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران(۶۸)

« مقوم های تحقق دفاع؛(۱۰) علم و دانش؛ مفهوم شناسی»

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
۱۹ شهریور ۱۴۰۱ | ۱۸:۳۸ یادداشت های علمی
تعداد بازدید:۲۰۲
« مقوم های تحقق دفاع؛(۱۰) علم و دانش؛ مفهوم شناسی»

علم آموزی از مهم ترین موضوعاتی است که همواره مورد توجه دین اسلام و آموزه های اسلامی بوده است. در آیات متعددی از قرآن مجید به موضوع علم آموزی و اهمیت و جایگاه آن توجه شده است.

اولین آیه ای که بر پیغمبر اعظم (ص) نازل شد، با لفظ «إقرأ» آغاز می شود که این موضوع بیانگر اهمیت و جایگاه رفیع علم آموزی و علم گستری از منظر دین اسلام و آموزه های دینی است.

در سیره و کلام پیامبر (ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) نیز علم آموزی و علم گستری از اهمیت و جایگاه بسزایی برخوردار است. حضرت امام علی (ع) در رابطه با علم و ضرورت علم آموزی می فرمایند: العِلمُ سُلطانٌ مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم یَجِدهُ صیلَ عَلَیه: دانش، سلطنت و قدرت است، هر که آن را بیابد با آن یورش برد و پیروز شود، و هر که آن را نیابد بر او یورش برند و مغلوب گردد.(ابن ابی الحدید، شرح‏ نهج‏ البلاغة، ج ۲۰، ص ۳۱۹)

حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ وَ مُتَعَلِّمٌ وَ غُثَاء: مردم سه دسته اند: عالم و متعلم و کف روی آب (به معنای امر بی ارزش).(اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴)

در همین راستا حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: «اغْدُ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ أَحِبَّ أَهْلَ الْعِلْمِ وَ لَا تَکُنْ رَابِعاً فَتَهْلِکَ بِبُغْضِهِم‌»: یا دانشمند باش و یا دانشجو و یا دوستدار دانشمندان و چهارمی (یعنی دشمن اهل علم) مباش که بسبب دشمنی آنها هلاک شوی.(اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴)

می توان گفت که علم دین از اهمیت بالایی برخوردار است و کسب آن فرض و واجب است. پیامبر (ص) در این رابطه می فرمایند: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل‌».(اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲)، در این روایت حضرت، علم را به سه دسته تقسیم می کنند: علم اعتقادات و اصول، واجبات و محرمات (احکام)، و علم اخلاق.

انقلاب اسلامی به صورت مستمر به موضوع علم و اهمیت علم آموزی در تمامی حوزه ها اعم از فرهنگی، دفاعی امنیتی، نظامی، اقتصادی، سیاسی و… توجه و تأکید ویژه ای داشته است.

حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) در این رابطه می فرمایند: «... نفس انقلاب اسلامی سرآغاز یک پیشرفت بود (۲۵/‏۲/‏۱۳۸۶)‬ و الگوی مطلوب پیشرفتی را که انقلاب به دنیا عرضه نمود عبارت است از: ترکیب علم، ایمان، تلاش. (۲۵/‏۲/‏۱۳۸۶)‬

از آنجا که علم آموزی عامل مهم کسب عزت، اقتدار، امنیت و… است در همین راستا مفهوم علم بررسی می شود.

  1. خداوند متعال؛ معلم واقعی و علم؛ لازمه خلافت و جانشینی خداوند

جانشینی خدا مستلزم آگاهی و علم است. در همین راستا خداوند متعال زمانی که می‌خواهد انسان را خلق کند و او را به مقام خلیفۀ اللهی برساند، تمامی اسماء الهی «یعنی قدرت و درک حقایق را در انسان ایجاد کرد.» (تفسیر المیزان، ذیل آیه ۳۱ سوره بقره) خداوند متعال در این رابطه در سوه بقره، آیه ۳۱ می فرمایند: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها»: و خداوند همه‌ی اسماً (حقایق و اسرار هستی) را به آدم آموخت. در تفسیر نور ذیل این آیه آمده است که معلّم واقعی خداست وقلم، بیان، استاد وکتاب، زمینه‌های تعلیم هستند. همچنین برتری انسان بر فرشتگان، به خاطر علم است و نیز انسان برای دریافت تمام علوم، استعداد و لیاقت دارد.

  1. علم؛ سبب برتری انسان (خلیفۀ ا…)

از دیدگاه قرآن کریم، این «علم» است که سبب برتری و بزرگی خلفا و جانشینان خدا است؛ هر مخلوقی که نسبت به اسماً و صفات و نیز افعال خداوند، عالم‌تر باشد، و از مخلوقات او آگاهی داشته باشد، برتر و در نتیجه جانشین خدا بر خلق است. در همین راستا خداوند متعال در سوره بقره، در آیات ۳۱ تا ۳۵ (خلقت حضرت آدم (ع) به عنوان خلیفه خدا در زمین، علم حضرت آدم را دلیل برتری او بر ملائکه دانسته و با آنان احتجاج نموده و فرموده است: «أَنْبِئُونی‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ؛ اگر راست می‏گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!» (سوره بقره، آیه ۳۱)

و ملائکه نیز در پاسخ به عدم علم خود در برابر علم آدم (ع) که همان علم الهی بود، اقرار کرده و راه تواضع را پیش گرفته و گفتند: «سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ؛ منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‏ای، نمی‏دانیم تو دانا و حکیمی.» (سوره بقره، آیه ۳۲)

علامه طباطبایی ذیل آیه ۳۲ سوره بقره بیان می کنند: (ثم عرضهم): سپس مصادیق و مسمّیات آن اسماء راعرضه کرد)، (علی الملئکه): (برفرشتگان) به واسطه سئوالشان، (فقال انبئونی باسماء هوءلاء ان کنتم صادقین): (پس فرمود: خبر دهیدمرا ازاین اسماء، اگر از راستگویان هستید) و مسلماً این اسماء را نمی دانستند، چون آیه اشعار دارد به اینکه اسماء نامبرده و یا مصادیق و مسماهای آنها موجوداتی زنده و ذی شعور هستند (۳۰)، که درپس پرده غیب بوده اند، و علم به آنها نباید ازسنخ علم ما به اسماء موجودات باشد، و علم آدم، حقیقت علم به اسماء بود، (نوعی علم حضوری و وجدانی نه نظری و کسبی) و ملائکه ازعلم به آنها بی بهره بوده اند و برای آنها غایب بوده و منظور ازتعلیم اسماء ابداع علم درانسان است به حیثی که اگر به راهی هدایت شود برای انسان میسر است که آن را ازقوه به فعل درآوردو این شرافت برای انسان بود، لذا اگر علم به آنها ازنوع علم حصولی باشد، این شرافتی برای آدم نبود، چون ملائکه هم می توانستند آن را کسب کنند، پس آدم بواسطه علم حقیقی به اسماء شایسته مقام خلافت شد، نه فقط خبر دادن از آنها و به همین خاطر ملائکه علم خود را نسبت به آن اسماء نفی کردند، پس اسماء معروضه موجودات، زنده و عاقلی بودند که نزد خدامحفوظ و محبوب بودند و برای آنها مراتب و درجاتی بود (وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ: سوره حجر، آیه ۲۱) (و هیچ چیز نیست جز آنکه خزائن آن در نزدماست و ما آنرا جز به قدر معین نازل نمی کنیم)، پس خدا آنچه درخزائن غیب بود به آدم تعلیم داد.

  1. علم؛ سبب وجوب اطاعت و تواضع دیگران

نکته دیگری که در آیات فوق وجود دارد و حاکی از بلندی جایگاه علم و تعلیم و تعلم است، سجده ملائکه بر آدم (ع) به سبب برتری او از حیث علم است. بعد از آنکه خداوند متعال علم اسماً یعنی تمام علوم لازم برای خلیفة اللهی را به حضرت آدم (ع) آموخت و از ملائکه خواست که از آن علوم و اسماً خبر دهند و آنان گفتند: «ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‏ای، نمی‏دانیم‏» (سوره بقره، آیه ۳۲)

خداوند به حضرت آدم (ع) دستور داد که از آن علوم به ملائکه بیاموزد: «قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ؛ فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) آگاه کن.» (سوره بقره، آیه ۳۳)

(قال یا ادم انبئهم باسمائهم): (فرمود: ای آدم آگاه کن آنها را ازآن اسامی) و مسمیات، که آنان ازآن بی خبرند و علم به آن ندارند، (فلما انباهم باسمائهم): (پس زمانی که آگاه ساخت آنها راازآن نامها) که نمی دانستند، (قال الم اقل لکم انی اعلم غیب السموات و الارض): (خداوندفرمود: آیا به شما نگفتم که من ازغیب آسمان و زمین مطلعم؟) امر محدود، محدودیتش مانع می شود که ماوراء حدود خود را بشناسد و خداوند چون نامحدود و نامتناهی است هیچ چیز از حیطه علم او بیرون نیست، (و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون): (ومی دانم آنچه را شما آشکار یا پنهان می کنید)، اینها دو قسم ازغیب نسبی است، یعنی بعضی از غیبهای آسمان و زمین است و به همین جهت در مقابل جمله قبلی (اعلم غیب السموات و الارض) قرار گرفت تا شامل هردو قسم غیب، یعنی غیب داخل درعالم ارضی و سماوی و غیب خارج ازآن بشود و تقید جمله (کنتم تکتمون) به قید (کنتم) به این معنا اشعار دارد که در خصوص خلقت و خلافت آدم اسراری مکتوم و پنهان بوده است، همچنانکه درآیه بعدی هم می فرماید: (فسجدواالا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین) (پس سجده کردند جز ابلیس که تکبر کرد و اواز کافران بود)،یعنی می رساند که ابلیس قبل از ایجاد آدم هم کافر بوده وسجده نکردن و مخالفتش ناشی از مخالفت باطنی و مکتوم وی بوده است، پس خداوندمی فرماید: من آن مخالفت باطنی و مکتوم را هم می دانم.» (تفسیرالمیزان، ذیل آیه ۳۳ سوره بقره)

و حضرت آدم (ع) در مقام معلمی ملائکه از آن اسماً به ملائکه آموخت و در نتیجه عالم‌تر بودن آدم (ع) از ملائکه به اثبات رسید، لذا خداوند به ملائکه دستور داد بر آدم (ع) سجده کنند: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبی‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ: و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.» (سوره بقره، آیه ۳۴) توضیح آنکه عبادت آنست که عبد خودرا درمقام عبودیت و بندگی قرار دهد و آن رابا اطاعت اثبات کند و عبادت اظهارمولویت مولی در همه امور است و هر زمان این اظهار شدیدتر باشد عبودیت تعین بیشتری می یابد و از واضح ترین مظاهر عبودیت سجده کردن است، (الاابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین): (جز ابلیس که ابا کرد و تکبر ورزید واو ازکافران بود)،پس سجده ملائکه برای آدم اطاعت امر خدا بود و اظهارعبودیت به او و اباکردن ابلیس با عبودیت منافات داشت، پس ابلیس کفر باطنی خودرا ظاهر نمود.(تفسیرالمیزان، ذیل آیه ۳۴ سوره بقره)

  1. معلم بشر بودن همه انبیاء

خداوند متعال، تمام انبیاء را معلم بشر دانسته اند و بر تمام بشر واجب کرده اند که از آنان علم و حکمت بیاموزند و از دستورات آنان اطاعت کنند تا به سعادت دنیوی و اخروی دست یابند. در همین رابطه، خداوند متعال در سوره بقره، آیه ۱۲۹ می فرمایند: رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ: پروردگارا! در میان آنان پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را بر آنها بخواند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد و (از مفاسد فکری، اخلاقی و عملی) پاکیزه‌شان نماید، همانا که تو خود توانا و حکیمی.

  1. علم و دانش؛ گمشده مؤمن و ضرورت علم آموزی حتی از غیرمسلمان

حضرت امام علی (ع) علم و دانش را گمشده مؤمن می دانند و علم آموزی حتی از غیرمسلمان را نیز امری ضروری می دانند و در این رابطه می فرمایند: «الحِکمَةُ ضالَّةُ المُؤمِنِ فَخُذِ الحکمةَ وَ لَوْ مِنْ اهلِ النِّفاق؛ دانش، گمشده مؤمن است. پس دانش بیاموز؛ اگرچه از غیر مسلمان باشد!» (بحار الانوار، ج ۲ ص. ۹۹)

حضرت محمد (ص) در این راستا می فرمایند: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِم فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنْ مَظَانِّهِ وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ: علم آموزی بر هر مسلمانی واجب است، بجوئید علم را از هر کجا که گمان دارید و بپذیرید آن را از اهلش. (بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۲)

علامه جوادی آملی در همین رابطه می فرمایند: اینکه فرمودند: «اُنْظُرْ إِلَی مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَی مَنْ قَال‏» (لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص ۲۴۱) این فقط در مسائل علمی است، در مسائل تربیتی اگر کسی بخواهد دیگری را اسوه خود قرار بدهد در آنجا هم مسئله «انْظُرْ إِلَی مَا قَالَ‏» مطرح است و «انظر إلی من قال»، هم ببینید که چه گفت هم ببیند که چه کسی گفت؟ اگر بخواهید به او دل بسپرید و او را اسوه قرار بدهید و اگر خواستید فقط از مسائل علمی و گفتار او استفاده کنید اینجاست که فرمودند: «انْظُرْ إِلَی مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَی مَنْ قَال‏».

  1. تقدم علم آموزی بر کسب مال و ثروت و ضرورت کسب علم

حضرت امام علی (ع) علم آموزی را بر کسب مال و ثروت مقدم می دانند. امیرالمؤمنین (ع) در این رابطه می فرمایند:

«… ألا وَ اِنَّ طَلَبَ العِلْمِ اَوْجَبُ علیکم من طلب المالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَکُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَیْنَکُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفِی لَکُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوه‌»: آگاه باشید که دانش آموزی، بر شما واجب تر است از کسب مال، زیرا مال برای شما قسمت و تضمین شده. عادلی (که خداست) آن را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده و بشما میرساند ولی علم نزد أهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آن را از اهلش طلب کنید، پس آن را بخواهید..(اصول کافی، ج ۱، ص ۳۰)

  1. توأمان بودن علم و عمل

از منظر پیامبر اعظم (ص): علم و عمل امری توأمان هستند که ضرورت دارد به صورت توأمان به آن توجه و عنایت شود. پیامبر اعظم (ص) در این رابطه می فرمایند: «مَنْ عَمِلَ عَلی غیر عِلمٍ ما یفسِدُ اکثَرُ مِمّا یصْلحُ؛ هرکس کاری را بدون شناخت و دانش انجام دهد، تباه کار او بیشتر است تا آنچه سامان می دهد» (ابن شُعبه حَرّانی، تحف العقول، ص ۴۷)

در همین راستا حضرت علی (ع) می فرمایند: العالم بلاعمل، کالشجّر بلا ثمر: عالم بدون عمل مثل درخت بدون میوه (آمدی، غررالحکم: ص ۱۵۲)

  1. علم؛ نور الهی در قلوب مردم و تبیین میزان علم توسط انبیاء الهی

در اندیشه حضرت امام خمینی (ره)، علم؛ نور الهی در قلوب مردم و تبیین میزان علم توسط انبیاء الهی است. ایشان در این رابطه فرموده اند:

«میزان علم را خدای تبارک و تعالی به وسیلۀ انبیا ذکر فرموده است. و واقع مطلب همین است که اَلْعِلمُ نُورٌ علم نوری است که خدا در قلوب مردم وارد می‏کند اگر نورانیت آورد برای انسان، این علم است. و اگر حجاب شد برای انسان، آن علم نیست، آن حجاب است «اَلْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الاْکْبَرُ»» (صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۵۰۸)

در یک نگاه کلان و گذرا می توان گفت علم از منظر دین اسلام، آموزه های دینی و صاحبنظران دینی؛ به ویژه امامین انقلاب اسلامی از جایگاه بسیار ویژه و مهمی برخوردار است. خداوند متعال؛ معلم واقعی انسان است و سپس پیامبران و اولیای الهی معلمان و هدایتگران بشر به سوی سعادت و کمال هستند. از منظر اسلام و آموزه های دینی و همچنین با عنایت به بیانات و رهنمودهای امامین انقلاب اسلامی می توان گفت که علم؛ لازمه خلافت و جانشینی خداوند، سبب برتری انسان (خلیفۀ ا…)، سبب وجوب اطاعت و تواضع دیگران، علم (حکمت)، نور الهی در قلوب مردم و تبیین میزان علم توسط انبیاء الهی و گمشده مؤمن است که ضمن توجه به کسب علوم روزآمد، کارآمد و… ضرورت علم آموزی حتی از غیرمسلمان را نیز در نظر داشته است. در همین راستا می توان گفت در دوران کنونی با توجه به تحولات علمی در جهان و همچنین باعنایت و تأکید اسناد حوزه دفاعی - امنیتی به این موضوع مهم و محوری، از جهتی بر تمام مسلمانان و به ویژه بر ملت ایران اسلامی است تا در راه تعلیم، تعلم و تربیت و تزکیه بکوشند و از طرفی دیگر بر نخبگان و دانشمندان است تا با در نظر داشتن همه جانبه این موضوع مهم و راهبردی، زمینه های تحقق پیشرفت علمی و دستیابی به تمدن نوین اسلامی را بیش از پیش هموار سازند.

اهم منابع و مأخذ

  1. قرآن
  2. نهج البلاغه
  3. صحیفه امام (ره)
  4. بیانات و رهنمودهای حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)
  5. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی
  6. ابن ابی الحدید، شرح‏ نهج‏ البلاغه
  7. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان
  8. قرائتی، محسن، تفسیر نور
  9. مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار
  10. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحقف العقول
  11. http://farsi.khamenei.ir
  12. http://farsi.rouhollah.ir
  13. و…

کلید واژه ها: اندیشه دفاعی- امنیتی علم آموزی علوم روزآمد علمو حکمت علم و عمل


نظر شما :