درآمدی بر اندیشه دفاعی- امنیتی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران(۱۲)
اندیشه نظامی در آموزه های اسلامی (۲)
سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
در یادداشت قبل (شماره ۱۱) برخی از اصول اندیشه نظامی در اسلام مورد بررسی قرار گرفت که در این یاد داشت ادامه آن اصول مورد بررسی قرار خواهد گرفت
۱. اصل عبادت و قداست جهاد و جنگ از نظر قرآن و اسلام:
جنگ و مبارزه نظامی (البته در چهارچوب قواعد بیان شده) امری الهی و نوعی عبادت است. همین الهی بودن، به مبارزه قداستی خاص میبخشد و آن را تبدیل به عبادت می کند. مصداق بارز عبادت بودن جهاد در اسلام، آیه ۷۶ سوره نساء است که خداوند می فرماید: «الَّذینَ آمَنُوا یقاتِلوُنَ فِی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُون فِی سَبیلِ الطَّاغوتِ فَقَاتِلوا اَولیَاءَ الشَّیطانِ اِنَّ کَیدَ الشَّیطَانِ کَانَ ضَعیِفا». «کسانی که ایمان دارند در راه خدا می جنگند و کسانی که در راه طاغوت جنگ می کنند پس [ای اهل ایمان] یاوران شیطان را بکشید همانا مکر و نیرنگ شیطان ضعیف است». این کلام خداند به بهترین شکل ممکن اشاره به این موضوع دارد که جنگ و جنگیدن در اسلام یک عبادت است و تنها در راه خدا و برای او تحقق می یابد، در غیر این صورت جنگ و جنگیدن امری است طاغوتی که در راه طاغوت و شیطان صورت میگیرد. لذا بر اساس آیات مصرّح در قرآن کریم، ماهیت جنگ را نیّت، انگیزه و قصد عاملین آن تعیین می کند، نه چیز دیگر. اگر به آراء و اندیشه های امام علی (ع) نیز بنگریم متوجه می شویم که ایشان نیز جهاد را نوعی عبادت محسوب می کرد که گام گذاردن در این راه برای انجام فریضه الهی صورت می گیرد. در همین باره ایشان می فرماید: «ایهَا النَّاس… اِستَعِدُّوا الِلمَسیر ِالی عَدو فِی جَهادَه القُربه الی الله و دَرک الوَسیله عِندَه» (بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۶۲: ۱۵-۱۴) «هان ای مردم… برای رویارویی با دشمن آماده شوید. چه جهاد با آنها وسیله ای است برای نزدیکی به پروردگار و منزلت یافتن در نزد وی».
۲. اصل غافلگیری
غافلگیری در لغت به معنای ناگهانی و بی خبر میباشد. غافلگیر شدن یعنی بهطور ناگهانی و غیرمنتظره در موقعیت پیشبینینشده قرار گرفتن. و غافلگیر کردن کسی یعنی بهطور ناگهانی و بیخبر سر وقت او رفتن یا او را در یک موقعیت پیشبینی نشده قرار دادن.(انوری، ۱۳۸۲: ۲/۱۵۹۱) و در اصطلاح نظامی عبارت است از وارد ساختن ضربه به دشمن در زمان، مکان و حالتی که انتظار وآمادگی پذیرش و واکنش لازم علیه آن را نداشته باشد.(اصول جنگ، ۱۳۸۰: ۱۴)
اگر چه غافلگیری تنها یکی از شیوههای اجرای تاکتیکهای نظامی است، امّا اهمیتش آن را تا سطح اصلی از اصول جنگ ارتقاء داده است. غافلگیری را، راه میان بر پیروزی نامیدهاند، زیرا نقش مستقیم و بسیار اثرگذاری در موفقیت هر یگانی دارد. در غافلگیری اهدافی مانند: برهم زدن تعادل روحی دشمن، ایجاد ناهماهنگی و آشفتگی سازمانی، بازداشتن دشمن از واکنش مناسب، جبران کمبود نیرو و امکانات و به دست گرفتن ابتکار عمل دنبال میشود.(همان ۱۵-۱۴)
اصل غافلگیری در نتیجه جنگ اثر مستقیم دارد. به هر میزان که دشمن ابتکار عمل را از دست بدهد سرنوشت جنگ به نفع طرف مهاجم تغییر خواهد کرد. مطالعه جنگهای پیامبر در صدر اسلام به شایستگی نشان می دهد که پیامبر از این اصل به خوبی بهره میبرده است.
فتح مکه
یکی از مهمترین جاهایی که در سیره نظامی رسول خدا (ص) تاریخ شاهد رعایت اصل غافلگیری توسط پیامبر بوده، فتح مکه است. رمز اینکه پیامبر (ص) موفق به چنین فتح بزرگی میشود، بدون اینکه تلفات چشمگیری داشته باشد، رعایت اصل غافلگیری است. پیامبر (ص) در دو حیطه قریش را غافلگیر کرد. نخست اجازه نداد قریش از مقصد نهایی او با خبر شود و در مرحله دوم با تقسیم سپاه و ورود آنان از راههای گوناگون، قریش را در عمل انجام شدهای قرار داد و این اجازه را به آنان نداد که توانشان را در یک مکان متمرکز کنند تا با یک سپاه بجنگند. آنان با مشاهده ورود سپاه از راههای گوناگون در موضع انفعالی قرار گرفتند و تسلیم پیامبر شدند.
۳. اصل تحرک (مانور)
مانور عبارت است از حرکت و جابهجایی حساب شده افراد و ادوات جنگی در زمان و مکان معیّن، به منظور قرار گرفتن در وضعیتی برتر نسبت به وضعیت دشمن. جوهر و هسته مرکزی مانور را تحرک تشکیل می دهد، همان چیزی که موفقیت در جنگ به طور قابل ملاحظهای به آن بستگی دارد، یعنی حرکت فیزیکی نیروها و ادوات جنگی. مراد از مانور به عنوان یکی از اصول جنگ، مانور تاکتیکی و عملیاتی است. از مانور گاهی به نام اصل تحرّک نیز یاد شده است.(اصول جنگ، ۱۳۸۰: ۱۰)
به کارگیری مانور موجب کاهش قابل ملاحظهای از تلفات و تسریع پیروزی است. استفاده از این اصل برای یگانهایی که با استعداد کمتر نسبت به دشمن در حال رزم هستند، امری حیاتی است و تاریخ نظامی پر است از شواهدی که یک ارتش با نیروی برابر و حتی کمتر، به علّت استفاده از این اصل بر دشمن فائق آمده است.(همان، ۱۱)
مانور در اصطلاح نظامی دارای دو کاربرد متفاوت است. در یک اصطلاح به معنای «تمرین عملیات جنگی به منظور آماده سازی نیروهای نظامی است و در یک اصطلاح به معنای عملیات نظامی ای که حساب شده و زیرکانه باشد و بتواند در وضع جبهه تغییری دهد.» (انوری، ۱۳۸۱: ۷/ ۶۵۶۲) آنچه در این پژوهش مورد دقت قرار گرفته اصطلاح مانور در کاربرد دوم است.
احمد نخجوان درباره اهمیت مانور مینویسد: «در عملّیات جنگی، بایستی حتّی الامکان به عدّه-های زیر پرچم اکتفا نمائیم و کمی عدّه ها را با گماشتن عدّه های نامناسب به انجام خدماتی که از عهده آنها خارج باشد ترجیح دهیم؛ باید به قدری متهوّر و جسور باشیم که بی باکانه ابتکار عملیات را در دست گیریم؛ و حتّی با واحدهای کمتری هم به تأثیرات تاکتیک و قالبیّت مانوری مؤثری توسل جوئیم؛ باید مطمئن باشیم که تأثیر تاکتیک و قابلیت مانوری بر برتری شماره تفوق مسلمی دارد و مخصوصاً با توده-های کنونی، پیروزی در نقطه های حساس و قطعی، از نظر تحصیل موفقیّت نهایی، بیش از هر موقع دیگری کسب اهمیت نموده است.» (نخجوان، ۱۳۱۸: ۱۷۸)
برانگیختن مؤمنان برای جنگ
«یَأَیهُّا النَّبیِ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیَ الْقِتَالِ إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صابرِونَ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَین وَ إِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَهٌ یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذینَ کَفَرُواْ بأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَفْقَهُونَ».«ای پیامبر، مؤمنان را به جهاد برانگیز. اگر از [میان] شما بیست تن، شکیبا باشند بر دویست تن چیره میشوند، و اگر از شما یکصد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز میگردند، چرا که آنان قومیاند که نمیفهمند.» (سوره انفال، آیه ۶۵)
در این آیه خدا پیامبر (ص) را مورد خطاب مستقیم خود قرار میدهد و به او امر میکند تا مؤمنان را برای جهاد برانگیزد. برانگیختن برای جنگ با مفهوم اصل تحرک، هماهنگ است. اگر سخنانی که همراه با وعدهها و وعیدها بود از پیامبر شنیده نمیشد، تعداد جهادگران بسیار ناچیز میگشت. و تحرک و مانوری در کار نبود. صاحب تفسیر الفرقان در تفسیر این آیه می نویسد: این یک تکنیک نظامی است.(صادقی تهرانی، ۱۳۶۵: ۱۲/۲۸۶)
۴. اصل کمال رزم:
جنگ، قیام و مبارزه نه تنها یک ضرورت برای دفاع از فرد و جامعه و حقوق آنها و امری مقدس و عبادتی برتر است، بلکه خود فی نفسه کمال والایی محسوب می شود. همان گونه که ترک مبارزه یا ترس از جهاد خود نقصی بزرگ به شمار می رود. آرام نگرفتن و کوشش و رزم و مبارزه وقتی برای دفع ظلم و ستم و برای دفاع و با نیت خدایی باشد کمال والایی به محسوب می گردد. همین کمال محوری جنگ و مبارزه در دین مبین اسلام است که خداوند در آیه ۱۱۱ سوره توبه آن را «فوز عظیم» دانسته است و می فرماید: «اِنَّ ا… اَشتَری مِنَ المُومِنیِنَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم ِباَنَّ لَهُم الجَنَّه یُقاتِلونَ فِی السَبیلِ الله… ذالِکَ هُوَ الفَوُز العَظِیم» «خدا جان و مال اهل ایمان را که در راه خدا جهاد می کنند به بهای بهشت خریداری کرده… این معاهده با خدا به حقیقت سعادت بزرگی است» و یا اینکه در جای دیگری خدواند در آیه ۱۹۰ سوره بقره می فرماید: «وَ قَاتِلوا فِی سَبیِلِ ا.. الذَّینَ یُقَاتِلونَکُم وَ لاَ تَعتَدُوا اِنَّ ا… لاَ یُحِبُّ المُعتَدین» «در راه خدا با آنان که به جنگ و دشمنی شما برخیزند جهاد کنید لیکن ستمکار نباشید که خدا ستمگر را دوست ندارد» اهمیت و جایگاه مبارزه و جهاد در راه خدا به گونه ای است که امام علی (ع) نیز آن را عزّت اسلام دانسته و می فرماید: «و عزا للاسلام».(نهج البلاغه، حکمت ۲۴۴) و یا اینکه در جای دیگری ایشان در باب اهمیت و جایگاه جهاد می فرمایند: «جهاد، لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداست، کسی که جهاد را ناخوشایند داشته و [آن را] ترک کند، خدا لباس ذلت و خواری بر او می پوشاند و دچار بلا و مصیبت می شود و ذلیل می گردد، دل او در پرده گمراهی مانده و حق از او روی می گرداند، به جهت ترک جهاد به خواری محکوم و از عدالت محروم است…» (نهج البلاغه، خطبه ۲۷)
۵. اصل تهاجم
تهاجم یا آفند در لغت به معنی به ناگاه درآمدن به چیزی، حمله کردن وروی آوردن برای غلبه بر دشمن و در اصطلاح عبارت است از به کارگیری قدرت دفاعی در قالب حمله به منظور انهدام دشمن در هر وضعیتی.(اصول جنگ، ۱۳۸۰: ۵)
لازم به ذکر است که در مباحث نظامی از این اصل با عناوین اصل تعرض، صل ابتکار عمل، اصل آفند و اصل تهاجم سخن به میان آمده است.
بدیهی است که نیروهای نظامی در جنگ یا مهاجم هستند یا مدافع. هر کدام از این دو جایگاه شرایط ویژه خود را میطلبد. نیروهایی که در موضع تهاجم قرار دارند در مقایسه با کسانی که در موضع تدافع هستند، مزایایی دارند. این امر موجب شده تهاجم به عنوان یک اصل شناخته شود.
یکی از مزایایی که برای نیروهای متهاجم وجود دارد، ابتکار عمل است. ابتکار عمل معمولاً به دست کسی است که توان بیشتری داشته باشد. نیروهای متهاجم به هیچ عنوان منفعل نیستند که ناچار باشند متناسب با وضعیتشان حرکتی را گزینش کنند، آنها از پریشانی دشمن بهره میگیرند و هر تکنیکی را که مایل باشند به کار میبرند.
پیکار بنیقینقاع
یهود بنیقینقاع پس از جنگ بدر به دشمنی و ستیزهجویی با پیامبر خدا (ص) برخواستند. وقتی آن حضرت ایشان را موعظه کرد، در پاسخ، خود را مرد جنگ دانستند و گفتند رسول خدا (ص) از پیروزی بر قریش در بدر مغرور شده است و به مخالفت با حضرت ادامه دادند. روابط میان پیامبر و بنیقینقاع ملتهب بود که در بازار بنیقینقاع به زنی مسلمان تعرض شد و در پی آن مردی مسلمان و مردی از یهود کشته شدند و جبههبندی میان ایشان آغاز گردید و رسول خدا (ص) ایشان را محاصره کرد. یهودیان سرانجام تسلیم شدند، ولی با وساطت و اصرار عبدالله بن ابی بنسَلول که همپیمان یهود بنیقینقاع بود، رسول خدا (ص) تنها اموال و سلاحشان را مصادره و خودشان را از مدینه اخراج کرد. وقوع این جنگ پس از غزوه سَویق، این احتمال را قوت میبخشد که قبیله بنیقینقاع با ابوسفیان در یورش و آسیب رساندن به مدینه همکاری داشتهاند.(ابن هشام، ۱۳۷۵: ۲/ ۴۸-۴۷)
گرچه در این نبرد یهودیان در قلعه خود پناه گرفتند تا آسیب نبینند و از درون قلعه با انداختن تیر مبارزه کنند؛ اما با تهاجم پیامبر (ص) در موضع انفعالی قرار گرفتند و با تمام ادعایی که در مورد داشتن دانش نظامی داشتند، توانستند فقط جان خود را سالم بیرون ببرند و اموال و اسلحههایشان را باقی بگذارند.
۶. اصل هدف
اصل هدف، از مهمترین اصول جنگ است؛ زیرا نقش هدایتگری و حیاتی نسبت به سایر اصول دارد، به نحوی که بدون این اصل، اصول دیگر قابل تحلیل و تفسیر عملی نیست. منظور از این اصل، نگهداری و حفظ مقصد یا هدف اصلی است. در هر عملیات نظامی که برای یک هدف معین انجام می شود، باید کلیه کارهای فرعی دیگر هم متوجّه این هدف و مقصد باشد. به عبارت دیگر، اصل هدف به ما توصیه میکند که برای هر گونه عملیات و هر عنصری از قوا، باید یک هدف مناسب انتخاب شود و تمام تلاشها در راه وصول به این هدف سوق داده شوند. فرماندهان نباید به منظور اجرای عملیاتی که به نظر آنها مناسب میآید از هدف اصلی خود منحرف شوند. در حقیقت نباید مقصد اصلی فدای بعضی موفقیتهای جزئی محلی گردد.(رستمی، ۱۳۸۶: ۸۸)
هر تلاش و فعالیتی بدون تعیین هدف و مقصود، مثل تیرانداختن در تاریکی است. تعیین هدف در امور نظامی و عملیات جنگی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و بدون تعیین و تشخیص هدف، نه تنها نمیتوان نتیجه مطلوبی را به دست آورد، بلکه ممکن است صدمات و خسارتهای جبران ناپذیری وارد شود. به همین جهت، مسؤلان و فرماندهان جنگ در هر مرحله از تلاشهای نظامی و فعالیتهای جنگی خود سعی میکنند هدفی را مشخص کرده، راههای دستیابی به آن و موانع موجود را مورد ارزیابی قرار داده نسبت به آن شناخت کاملی پیدا کنند. در این صورت است که با کمک عوامل دیگر، رسیدن به هدف، امکان پذیر می شود. در حالی که اگر عوامل دیگر آماده باشد؛ ولی هدف مشخص نگردد یا مبهم بوده و شناسایی نشود، به دست آوردن پیروزی ممکن نخواهد بود.(اصول جنگ، ۱۳۸۰: ۴)
بدیهی است که جنگ بدون هدف نمیتواند باشد؛ چون جنگ یکی از موضوعات جدی بشر است. در جنگ باید یک هدف اساسی و کلی داشت و آن را دنبال کرد و اهداف جزئیتر در راستای تعقیب آن هدف کلی باشد.
خدا در قرآن برای جهاد هدف تعیین کرده است. از دیدگاه الهی رفع فتنه هدف از جنگ است.«وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمینَ».«با آنان بجنگید تا دیگر فتنهای نباشد، و دین، مخصوص خدا شود. پس اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست.» (سوره بقره، آیه ۱۹۳)
. «در ظاهر، سه هدف برای جهاد در این آیه ذکر شده، از میان بردن فتنهها، و محو شرک و بت پرستی، و جلوگیری از ظلم و ستم.
به این ترتیب جهاد اسلامی نه به خاطر فرمانروایی در زمین و کشورگشایی، و نه به منظور به چنگ آوردن غنائم و نه تهیه بازارهای فروش یا تملک منابع حیاتی کشورهای دیگر، یا برتری بخشیدن نژادی بر نژاد دیگر است. هدف یکی از سه چیز است: خاموش کردن آتش فتنهها و آشوبها که سلب آزادی و امنیت از مردم میکند و همچنین محو آثار شرک و بت پرستی، و نیز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان است.» (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۲/۲۵)
۷. اصل تمرکز قوا
تمرکز قوا به عنوان یکی از اصول جنگ، از دو دیدگاه قابل تعریف است. از بعد استراتژیکی به مفهوم تسلّط قدرت ملّی در مناطق یا منطقهای است که منافع حیاتی ملّی در معرض خطر یا تهدید قرار دارد، یا به وسیله آن با منافع ملّی دسترسی پیدا خواهد شد. در بعد تاکتیکی و عملیاتی نیز به مفهوم تمرکز دادن تأثیرات توان رزمی برتر در زمان و مکان معیّن به منظور رسیدن به نتایج قطعی است. اهمیت زیاد اصل تمرکز، برخی را بر آن داشته که در یک تعبیرمبالغه آمیز از آن به عنوان کلّ هنر جنگ یاد کنند.(اصول جنگ، ۱۳۸۰: ۲۵)
جنگ تبوک
مصطفی طلاس در کتاب الرسول العربی و فن الحرب به تمرکزبخشی نیروها توسط پیامبر (ص) در جنگ تبوک اشاره میکند و این حرکت پیامبر را کاری بزرگ می داند.(طلاس، ۱۹۳۳: ۳۴۳)
پیامبر (ص) به نیکی به اهمیت و شرایط خاص این جهاد آشنایی دارد. جنگ با روم است.(ابن کثیر، ۱۴۰۷: ۵/۲) جنگ با روم مسأله سادهای نیست. قدرت روم در آن زمان در حدی است که برخی حرکت جهادی پیامبر (ص) را کاری سنگین و پرهزینه میپندارند. رعب جنگ برخی را بر آن داشت تا به نزد پیامبر (ص) بیایند و استعفا دهند. قرآن در این باره میفرماید: «لَوْ کاَنَ عَرَضًا قَرِیبًا وَ سَفَرًا قَاصِدًا لاَّتَّبَعُوکَ وَ لَاکِن بَعُدَتْ عَلَیهْمُ الشُّقَّهُ وَ سَیَحْلِفُونَ باللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لخَرَجْنَا مَعَکُمْ یهُلِکُونَ أَنفُسَهُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنهَّمْ لَکَاذبُونَ».«اگر مالی در دسترس و سفری [آسان و] کوتاه بود، قطعاً از پی تو میآمدند، ولی آن راه پر مشقّت بر آنان دور مینماید، و به زودی به خدا سوگند خواهند خورد که اگر میتوانستیم حتماً با شما بیرون میآمدیم، [با سوگند دروغ]، خود را به هلاکت میکشانند و خدا میداند که آنان سخت دروغگویند.» (سوره توبه، آیه ۴۲)
آنچه توجه پیامبر (ص) در اصل تمرکز قوا را به شایستگی نشان میدهد، گفتار و رفتار وی است. پیامبر (ص) با سخنان خود توانست نزدیک به سی هزار نفر را برای جهاد آماده کند. پیامبر با سی هزار تن که ده هزار سوارکار و دوازده هزار سوار و هشت هزار پیاده بودند به راه افتاد.(مقدسی، ۴/ ۲۳۹) در کتاب البدء و التاریخ آمده که پیامبر هیچ وقت شتر خود را آشکار نمیکرد؛ اما در این جنگ این کار را انجام داد تا مردم زاد و توشهای برای جهادگران جدا کنند.(مقدسی، ۴/ ۲۳۹) پیامبر (ص) از طرفی ثروتمندان که به دلیل ضعف ایمان ثروت را بر جهاد ترجیح می دادند، با وعده دادن مال تشویق می کرد در جهاد شرکت کنند و از طرف دیگر ثروتمندان با ایمان را دعوت به انفاق میکند.
پیامبر (ص) افرادی را نزد سروران قبیلهها و عشیرهها فرستاد تا با آنها صحبت کنند و آنها را برای شرکت در جهاد آماده کنند. حتی پیامبر (ص) به ثروتمندان وعده داد که به آنها مال دهد تا آنان تشویق شوند و در جهاد شرکت کنند.(یعقوبی، ۲/ ۶۷)
همانگونه که مشاهده شد در این نوشتار نیز سعی شده برخی دیگر از چهارچوب ها و اصول اندیشه نظامی اسلامی در متن قرآن کریم، سیره نبوی (ص) و ائمه معصومین (ع) به رشته تحریر در آید. با سیری در منابع اولیه و ثانویه اسلام درمی یابیم که برخی دیگر از مهم ترین مسائل و موضوعات مرتبط با امور نظامی و تأمین امنیت جامعه در آموزه های اسلامی عبارتند از: ۱- اصل عبادت و قداست جهاد و جنگ از نظر قرآن و اسلام ۲- اصل غافل گیری ۳- اصل تحرک (مانور )۴- اصل کمال رزم ۵- اصل تهاجم ۶- اصل هدف ۷- اصل تمرکز قوا
لازم به ذکر است که در نگاشت بعدی نیز سایر اصول اندیشه نظامی در آموزه های اسلام مورد بحث و بررسی قرار می گیرد
منابع و مراجع:
پس از قرآن و نهج البلاغه
ابن خلدون، ابوزیدعبدالرحمان، ۱۳۶۳ ش، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی،
ابن کثیر، ابوالفداء، ۱۴۰۷، البدایه و النهایه، دارالفکر، مقدسی، مطهر بن طاهر، بی تا، البدء و التاریخ، مکتبه الثقافه الدینیه،
ابن هشام، ۱۳۷۵ ش، زندگانی محمد (ص) پیامبر اسلام، ترجمه سید هاشم رسولی، انتشارات کتابچی،
ابن هشام الحمیری المعافری، بی تا، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبد الحفیظ شلبی، دار المعرفه،
انوری، حسن، ۱۳۸۲، فرهنگ فشرده سخن،
بیهقی، ابوبکر، ۱۳۶۱، دلائل النبوه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، انتشارات علمی و فرهنگی،
جعفریان، رسول، ۱۳۷۷، تاریخ سیاسی اسلام (۱) سیره رسول خدا (ص)، دفتر نشر الهادی،
صادقی تهرانی، محمد، ۱۳۶۵ ش، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، انتشارات فرهنگ اسلامی،
الطبری، ابوجعفر محمدبن جریر، ۱۳۸۷، تاریخ الامم و الملوک، دارالتراث،
طلاس، مصطفی، ۱۹۳۳، الرسول العربی و فن الحرب، مطابع الاراده السیاسیه الجیش و القوات المسلحه،
فراهیدی، خلیل بن احمد، ۱۴۱۰ ه.ق، کتاب العین، انتشارات هجرت،
قمی، علی بن ابراهیم، ۱۳۶۷ ش، تفسیر قمی، دارالکتاب،
کاظمی، محمد، ۱۳۵۶، فرهنگ واژه های نظامی، چاپخانه ارتش،
مکارم شیرازی، ناصر، ۱۳۷۴، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه،
نخجوان، احمد، ۱۳۱۸ ش، جنگ، چاپخانه فردین و برادر،
یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، بی تا، تاریخ الیعقوبی، دارالصادر،
نظر شما :