اندیشه دفاعی - امنیتی

تبیین جایگاه اقوام در اندیشه دفاعی- امنیتی اسلام؛ (در یک نگاه)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
۰۷ آذر ۱۴۰۰ | ۱۲:۴۶ نشر علم
تعداد بازدید:۷۴۴
تبیین جایگاه اقوام در اندیشه دفاعی- امنیتی اسلام؛ (در یک نگاه)

متن حاضر خلاصه طرح پژوهشی تحت عنوان «تبیین جایگاه اقوام در اندیشه دفاعی- امنیتی اسلام» است که در سال ۱۳۹۵ با راهنمایی سرتیپ دوم پاسدار دکتر فرزندی توسط آقای مهدی ایمانی (کسر خدمت) انجام شده است.

اقوام در اندیشه دفاعی و امنیتی اسلام جایگاه ویژه ای دارند. تداوم تنوع قومی و فرهنگی به معنای وجود هویت‌های ترکیبی و انواع مرزهای هویتی است و تا زمانی که تنوع و تفاوت‌های قومی به مرزهای ستیزه یا شکاف‌های فعال تبدیل نشده باشند، نباید آن را تهدیدی علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور به‌حساب آورد؛ اما وجود تمایزهای قومی همواره به‌طور بالقوه می‌تواند منشأ بروز تنش‌های زودگذر یا شکل‌گیری تنش‌های واگرا با پیامدهای درازمدت برای امنیت ملی باشد؛ بنابراین تحقیق و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد بحران‌های قومی با توجه به تأثیر آن در امنیت ملی پایدار ایران و ظرفیت های موجود در جامعه چند قومی ایران و نقشه‌های بیگانگان و دشمنان برای سوءاستفاده از این بستر برای ایجاد بحران و تجزیه ایران اسلامی، از موضوعات مرتبط با جامعه فعلی ایران می‌باشد و بیانگر اهمیت مسئله است. با عنایت به وضعیت ویژه تنوع قومی در ایران اسلامی باید گفت اتخاذ سیاستی ویژه در خصوص قومیت ها در راستای تحقق مهندسی امنیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… امری بسیار ضروری است. به تعبیر دیگر، برنامه‌های امنیت ملی، بدون توجه به سیاست‌گذاری قومی ممکن نیست.

به‌طورکلی سه دیدگاه در نسبت امنیت ملی و سیاست‌گذاری قومی وجود دارد:

دیدگاه نخست بر انکار و رد هرگونه حق و مطالبه تأکید می‌کند. این دیدگاه بر تحدید، نفی هویت، یکسان‌سازی، فرافکنی، تهدید و سرکوب اقوام تأکید می‌کند و اعتقاد دارد، کوچک‌ترین حقی می‌تواند مرزهای کشور را به خطر بیندازد. قرائت بسیار سخت و فیزیکی از امنیت در قبال وضعیت قومیت، ویژگی اساسی این گروه است. تجربه نشان داده این قرائت مجرد از امنیت، به ایجاد و تشدید بحران قومی خواهد انجامید و درنهایت به امنیت ضربه خواهد زد.

در دیدگاه دیگری تعریف حقوق بشری از وضعیت قومیت مورد توجه قرار می گیرد و اعتقاد بر این است که برای مدیریت قومیت باید به‌حقوق آنان احترام گذاشت. این دیدگاه، امنیت ملی را در راستای تحقق حقوق قومی ازجمله حقوق فرهنگی، توسعه اقتصادی، افزایش مشارکت و تمرکززدایی می‌داند و امنیت پایدار را منوط به رضایت اقوام می داند.

رویکرد سوم اعاده حقوق قومیت‌ها در قالب واحد سیاسی ازجمله اتخاذ رویکرد فدراتیو است. این رویکرد ازآنجاکه در سطح کلان سیاسی و امنیتی برنامه‌ریزی می‌شود، به‌صورت محدود موردتوجه سیاست‌گذاران است و کمتر مورد اقبال کنشگران امنیت ملی است اما ممکن است، در صورت اتخاذ رویکرد نخست، دولت‌ها تحت شرایط خاص و فشار سنگین اقوام، مجبور به پذیرش رویکرد سوم شوند. نکته قابل توجه آنکه باید دانست چگونه می‌توان از ساختارها و ظرفیت‌های سنتی و دینی جامعه برای اتخاذ سیاست قومی واقع‌گرایانه و نه انکارگرایانه بهره جست.

دین اسلام به‌عنوان دین و اندیشه‌ای جهان‌شمول، روش دقیق و قابل‌تأملی در حوزه امنیت را مورد توجه قرار داده است. در همین راستا می‌توان برای رفع بحران‌های قومی و سیاستگذاری صحیح مبتنی بر حق از اصول سیاسی و امنیتی نهادینه‌شده در نص دین اسلام بهره جست. در همین راستا باید گقت که اسلام دارای دکترین امنیت است که می‌تواند در برابر نظریه‌های امنیتی کلان جهان امروز، به‌عنوان الگویی جدید و رهایی‌بخش استفاده شود. بنابراین یادداشت پیش رو در پی پاسخگویی به این سؤال است که جایگاه اقوام در اندیشه دفاعی-امنیتی اسلام چیست و مهمترین های متغیرهای دفاعی و امنیتی و همگرایی ملی بین اقوام ایران اسلامی کدام است.

قومیت: امروزه تعاریف متعددی از قوم و قومیت وجود دارد که هر یک از آن‌ها بر عناصر خاصی از این پدیده اجتماعی تأکید دارند. «قوم یک سازمان اجتماعی تشکیل یافته‌ای است که بر پهنه سرزمین معینی قرار دارد و شامل مردمی است که در طول تاریخ باهم پیوندهای اقتصادی، فرهنگی، خویشاوندی و… برقرار کرده‌اند و دارای زبان، ویژگی‌های فرهنگی، ارزش‌های اجتماعی و سنت‌های مشترک می‌باشند. درگذشته مشخصات خونی و نژادی نیز جزو پیوندهای قومی محسوب می‌شدند، اما امروز به دنبال درهم‌آمیختگی ملت‌ها دیگر به‌حساب نمی‌آیند.(ابوطالبی، ۱۳۷۸، ص ۱۳۱)

قومیت شامل آگاهی نسبت به ریشه‌های تاریخی و سنت‌های مشترک است یا برخورداری گروه از ریشه جغرافیایی، زبانی، مذاهب و الگوهای سنت مشترک، برخورداری از ملاحظات سیاسی مشابه به‌ویژه در رابطه با سرزمین و نهادهای سیاسی و برخورداری از نوعی احساس تمایز و متفاوت بودن از دیگران می‌باشد.

شاخص‌های عمده قومیت عبارتند از: خودآگاهی قومی، زبان مادری و سرزمین نیاکان. در مورد برخی از اقوام ویژگی‌های روانی (حالت‌های روانی)، شیوه زیستن یا گونه معینی از سازمان اجتماعی- سرزمینی (دولت) یا درخواست‌ها و تمایلات آشکار افراد یک قوم برای برپایی یک سازمان دولتی نیز می‌تواند جزو شاخص‌های قومیت می باشد.(شیخاوندی، ۱۳۶۹، ص ۲۷۶)

هویت: هویت به‌مثابه امری احساسی یا آگاهانه، واقعی یا خیالی، موجود یا جعلی معطوف به پاسخ چیستی و کیستی انسان‌ها به‌صورت انفرادی و جمعی است. خودشناسی و دیگرشناسی به‌منزله دو محور عمده در بحث هویت با معیارهای مختلفی اعم از علمی یا غیرعلمی، بی‌طرفانه یا مغرضانه، احساسی و سطحی یا آگاهانه و عمیق موردسنجش قرار می‌گیرد. روانشناسی فردی و اجتماعی، جامعه‌شناسی و سیاست ادعای توصیف و تبیین آن رادارند.

هویت قومی: هویت قومی به سنت فرهنگی مشترک و احساس هویتی گفته می‌شود که یک قوم را به‌عنوان یک گروه فرعی از یک جامعه بزرگ‌تر متمایز می‌کند. اعضاء هر گروه قومی ازلحاظ ویژگی‌های خاص فرهنگی از سایر اعضای جامعه، خود را متمایز می‌دانند. در واقع، قومیت به‌مثابه منبع هویت در حال رنگ‌باختگی است، اما نه در برابر قومیت‌ها، بلکه در برابر اصول کلی‌تر تعریف فرهنگی خود، از قبیل دین، ملت یا جنسیت. هویت‌یابی قومی زمانی تحقق می‌پذیرد و حفظ می‌شود که امتیازات آشکاری وجود داشته باشد که با تکیه‌بر هویت قومی بتوان برای دست یافتن به آن‌ها با دیگران رقابت کرد. این رقابت میان گروه‌های قومی عامل بسیج قومی است و به تشکیل سازمان قومی و افزایش و تشدید تأثیر هویت‌های قومی منجر می‌شود.

اندیشه دفاعی: دفاع در لغت به معنای دفع کردن و حفظ کردن خود از دستبرد دشمن است. دفاع می‌تواند به‌صورت فردی و جمعی باشد. اگر منافع مشترک ملت‌ها را بتوان در دفاع جمعی دید می‌تواند این نوع اندیشه دفاعی را فراملیتی و جهان‌شمول دانست که در مرحله اول به گستره دفاع جمعی مسلمانان و در مرحله بعد به دفاع جمعی ملت‌ها مربوط می‌شود

مبانی اندیشه دفاعی اسلام:

خصوصیت تفکر اسلامی این است که همه ابعاد اندیشه ای آن مبتنی بر مبانی و زیرساخت‌های فکری و اعتقادی است. اندیشه سیاسی، اندیشه اقتصادی، اندیشه حقوقی، اندیشه نظامی و دفاعی همه بر بنیادهای معرفتی دینی استوار هستند. اندیشه اسلامی، یکی از مهم ترین منابع حوزه‌های معرفتی اندیشه دفاعی اسلام است.

جهان‌بینی اسلامی، تلقی و برداشت است که نوع نگرش به عالم، انسان و فرجام هستی را مشخص می کند. در همین راستا باید وظایف را شناخت و به آن عمل کرد. بنابراین مسئولیت امروز این است که هم اسلام را به‌صورت دینی اجتماعی و دارای اصولی نظام‌مند، منسجم و هماهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسان‌ها شناخت و همچنین تمام اندیشه و دانش‌های دینی و حوزه‌های معرفت اسلامی را به بنیادها و زیرساخت‌های دینی آن مرتبط ساخت تا اسلام به‌صورت جامع و کامل در قالب یک بسته واحد مطرح شود و از رویکردهای تک‌ساحتی و یک‌سویه‌نگر، جلوگیری شود. برخی صاحب‌نظران، با ارزیابی و آسیب‌شناسی از فکر دینی برای برقراری ارتباط بین «مبانی فکری» و «اندیشه‌های زندگی‌ساز» سه پیشنهاد کلیدی را مطرح می‌نمایند:

۱. نخست آنکه معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و همچون همه مکتب‌های اجتماعی به تکالیف عملی و به‌ویژه زندگی اجتماعی ناظر باشد و هریک از مباحث نظری از این دیدگاه که چه طرحی برای زندگی انسان و چه هدفی برای بودن او و چه راهی برای رسیدن به این هدف ارائه می‌دهد، موردبررسی و تأمل و تحقیق قرار گیرد. ۲. دیگر آنکه مسائل فکری اسلام به‌صورت پیوسته و به‌عنوان اجزای یک واحد موردمطالعه قرار گیرد و هریک به لحاظ آنکه جزئی از مجموعه دین و عنصری از این مکتب و استوانه‌ای در این بنای استوار است و با دیگر اجزاء و عناصر، هم‌آهنگ و مرتبط است- و نه جدا و بی‌ارتباط با دیگر اجزاء- بررسی شود تا مجموعاً از شناخت این اصول طرح کلی و همه جانبه‌ای از دین به‌صورت یک ایدئولوژی کامل و بی‌ابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چند بعدی انسان استنتاج شود. ۳. دیگر آنکه در استنباط و فهم اصول اسلامی مدارک و متون اساسی دین اصل و منبع باشد نه سلیقه‌ها و نظرهای شخصی با اندوخته‌های ذهن و فکر این و آن تا حاصل کاوش و تحقیق به‌درستی «اسلامی» باشد و نه هر چه جز آن.(امام خامنه‌ای (مدظله العالی) طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ ص ۶.)

از مهم ترین اصول اندیشه دفاعی اسلام می توان به اصل دعوت (سوره نحل، آیه ۱۲۵) - اصل آمادگی دفاعی مسلمین (الشهید الثانی؛ شرح اللمعه الدمشقیه، کتاب السق و الرمایه) - اصل تألیف قلوب (سوره توبه، آیه ۶۰) - اصل وفای به تعهدات (سوره مائده، آیه ۱) - اصل مهادنه (سوره توبه، آیه ۴و ۷ و سوره انفال، آیه ۵۶ و ۶۱) اصل مصلحت (امام خمینی (ره)، البیع؛ ج ۳، ص ۴۳) - اصل تولی و تبری (نهج البلاغه، نامه ۴۷) - اصل رحمت و قاطعیت (سوره فتح، آیه ۲۹) - اصل انعطاف‌پذیری (سوره انفال، آیه ۶۱) و… اشاره کرد.

نگاهی گذرا به وضعیت اقوام در ایران: کشور ایران سرزمینی است که ازنظر بافت فرهنگی و قومی متنوع و به تعبیر برخی خاورشناسان کثیرالاقوام می‌باشد و ازآنجایی‌که به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران چهارراه برخورد تمدن‌ها بوده، از آن به چهارراه حوادث- تعبیری که توسط رنه گروسه به‌کاربرده شده است. این سرزمین به لحاظ شرایط و موقعیت خاصی که داشته، محل تلاقی فرهنگ‌های مختلف ازجمله فرهنگ و تمدن حوزه بین‌النهرین و مدیترانه با تمدن‌های ماوراء سند و جیحون بوده است و هم به اقتضای حوادث مهم که بر آن گذشته است از دیرباز یکی از کانون‌های ظهور عقاید، تمدن‌ها و ادیان گوناگون بوده است. به گفته بسیاری از صاحب‌نظران، ایران هم چون جزیره‌ای بوده است که در قلب اقیانوس مواج و مهاجم مذاهب، اندیشه‌ها، ملیت‌ها و مدنیت‌های بزرگ قرار داشته است. هندوئیسم، بودائیسم، یهود، مسیحیت و اسلام، فلسفه یونان و اسکندرانی و عرفانی شرقی و تمدن‌های کهن هند، چین، سومروآکاد، بابل، روم و … همه این کشور را از چهار طرف محاصره و احاطه کرده‌اند و بر آن اثر گذاشته و از آن نیز تأثیر پذیرفته‌اند.

باوجود همه این عوامل و شرایط و علی‌رغم حوادث مهم تاریخی که بر این سرزمین گذشته است، اما یک فرهنگ، تاریخ و هویت خاص ایرانی که «اسلام» عنصر بارز و رکن اصلی آن است در آن شکل‌گرفته است که تحت عنوان «هویت ملی ایرانی» از آن یاد می‌شود و ملت ایران را از سایر ملل متمایز می‌سازد. درواقع هویت و فرهنگ ملی و کل را هم چون چتر عظیم و خیمه بزرگی می‌توان تشبیه نمود که بر تمام جامعه سایه افکنده و بر آن احاطه دارد.(میرمحمدی، ۱۳۷۴، ص ۱ الی ۳)

در یک تقسیم‌بندی که به ویژگی‌های مردم‌شناسی، زبان‌شناسی و جامعه‌شناسی توجه دارد می توان به اقوام و قبایل ایرانی همچون ایلات بلوچ‌ها - طوایف براهوئی - اقوام ترک کردها - لرها و لک‌ها و ایلات عرب اشاره کرد.

عوامل مؤثر در همگرایی اقوام

هویت ملی و وجود یک ملت از حیاتی ترین مسائل یک کشور محسوب می شود. هرچه یک ملت دارای عوامل همبستگی بیشتری باشد، به همان مراتب وحدت و منها قدرت سیاسی و اقتصادی بالا بوده و سهل تر می تواند هویت ملی را تجلی دهد. در اغلب ممالک دنیا، بین افراد ملت، صرف نظر از سرزمینی که همه در آن زندگی می کنند و حکومتی که تحت بیرق آن به سر می برند، عواملی وجود دارد که آن‌ها را به همدیگر نزدیک کرده و از مردم سرزمین سایر کشورها مجزا می سازد، این عوامل که اجرای اصلی هویت ملی را تشکیل می دهند عبارت‌اند از: الف) نژاد: درگذشته، این عامل در بین اقوام بدوی، و همچنین در قرون وسطی و شاید تا همین اواخر به اعتقاد فیلسوفان و نظریه پردازان اجتماعی جزء عوامل اصلی همبستگی و هویت ملی به‌حساب می آمد. ولی در حال حاضر با گسترش ارتباطات و اختلاط زیادی که در بین ملل جهان صورت پذیرفته، اندکی اهمیت خود را ازدست‌داده است.

ب) زبان و فرهنگ: اصولاً زبان هر ملتی از ارکان اصلی فرهنگ و بیان کننده فرهنگ هر ملت محسوب می گردد. فرهنگ غالباً با تکیه زدن بر زبان، شخصیت و هویت فرهنگی یک ملت را تشکیل می دهد. اگر مردم فرانسه «فرانسوی» خوانده می شوند، نه تنها به سبب زبان، بلکه به علت فرهنگ که عامل اساسی تشکیل دهنده هویت ملی آن‌ها است فرانسوی خوانده می شود.

ج) آداب‌ورسوم و سنن اجتماعی: سنن اجتماعی و رسوم هر ملت، علاوه بر انعکاس و فرآیند کارکرد هر ملت، عمده ترین عنصر تشخیص دهنده هویت ملی ملت هر سرزمین است.

د) دین و مذهب: در بسیاری از کشورها، عامل دین و مذهب علاوه بر تشخیص هویت فرهنگی و دینی آن کشور، جزء عوامل شناسایی آن کشور در سطح دنیا و گاه به‌عنوان عامل مهم همبستگی ملی به شمار می آید. لیکن به این نکته باید اشاره کرد با توجه به اینکه بسیاری از ادیان مختص مردم یک کشور نبوده، ازاین‌رو کارشناسان علوم اجتماعی اکنون دین و مذهب را یک عامل معنوی شمرده و گاه در برابر تنش دینی و مذهبی از عوامل اصلی هویت ملی بهره می گیرند که پر اهمیت ترین عامل همبستگی مردم هر جامعه به‌حساب می آید.

ه) سرزمین مشترک: اجتماع افراد در یک سرزمین مشترک عامل اصلی همبستگی یک ملت است. مردمی که در یک سرزمین مشترک زندگی می کنند خواه و ناخواه با یکدیگر همبستگی زبانی و فرهنگی پیدا می کنند. سخن هانس کوهن، جامعه شناس و سیاستمدار ملی گرای آمریکایی در این باره جالب توجه است. ایشان می گوید: «سر حدات سیاسی باعث بوجود آمدن ملت‌ها می شود». مثلاً ملت کانادا که از ترکیب دو ملت کاملاً متمایز به وجود آمده است حاصل وحدت سیاسی و جغرافیایی کشور کانادا است.

و) عامل اقتصادی: ازجمله عوامل ایجاد همبستگی ملی، عامل اقتصادی است و نقش این عامل پررنگ‌تر می باشد. زیرا در بسیاری از موارد مشاهده شده است که افراد از جهات گوناگون مثل زبان، فرهنگ، نژاد و مذهب از یکدیگر متفاوت بودند ولی ازنظر اقتصادی دارای هدفی مشترک و براثر همکاری برای نیل به این هدف به تدریج در همدیگر ممزوج و بانی یک کشور مستقل گردیده اند.

تهدیدات ناشی از تنوع قومی و عوامل واگرایی اقوام

بحران‌های قومی در یکصدساله اخیر را شاید بتوان درسه مقطع تاریخی دسته‌بندی کرد:

- بحران قومی پس از انقلاب مشروطه: مجموعاً پنج بحران قومی و منطقه‌ای در این مقطع می‌توان احصاء نمود که عبارت‌اند از قیام سمیتقو در کردستان، قیام محمد تقی خان پسیان و شورش خداوردی خان در خراسان، بحران جدایی‌طلبی بلوچستان به رهبری دوست محمدخان و غائله شیخ خزعل در خوزستان.

- دهه ۱۳۲۰ شمسی از متلاطم ترین ادوار تاریخ سیاسی ایران بشمار می‌آید اشغال نظامی ایران توسط نیروهای انگلیسی، آمریکایی و روسی، برکناری و تبعید رضاشاه و روی کار آمدن محمد رضا پهلوی، ظهور احزاب سیاسی، تشکیل کابینه های متعدد، اعلام حکومت نظامی در تهران و وقوع بحرانهای قومی متعدد در صحنه سیاسی ایران مشهود است. در این میان بحران آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری و بحران کردستان و تشکیل حزب دمکرات در مهاباد به رهبری قاضی محمد تأمل برانگیزتر و نیازمند بررسیهای بیشتر است.

- همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی زنجیره ای از مناقشات قومی نیز رخ نموده است. غائله کردستان و بحران قومی در آن، درگیری های ترکمن صحرا و ناآرامی های آذربایجان، مناقشات بلوچستان و تنش‌های خوزستان در دهه آغازین انقلاب و چالشهای قومی اخیر در خوزستان، بلوچستان و آذربایجان بخش دیگری ازمناقشات قومی در ایران معاصر هستند که باید در مجالی فراختر هر یک به تنهایی مورد تأمل، بررسی و کنکاش علمی قرار گیرند تازمینه ها، آثار و پیامدهای آن موردمطالعه واقع شود.

فرصتهای ناشی از تنوع قومی

از مهم ترین فرصتهای ناشی از تنوع قومی می توان به توسعه حوزه تأثیر ملی (تحولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی درون مرزی اقوام نیز می‌تواند اقوام آنسوی مرز را متأثر سازد. از مهم ترین مصادیق این فرصت می توان به کمک های جمهوری اسلامی ایران به مردم مسلمان عراق برای رسیدن به آرامش و بازسازی کشور پس از ویرانی های تحمیلی اشغالگران و میانجیگری ایران درجنگ قره باغ ما بین دو کشور همسایه اشاره کرد.) توزیع فضایی جمعیت: فضای جغرافیایی کشور بگونه ای است که تفاوتهای اقلیمی و اقتصادی بسیاری در بین مناطق مختلف وجود دارد. تنوع قومی و علایق ویژه اقوام به زادگاه و تاریخ و فرهنگ بومی و محلی آنان زندگی دشوار در مناطق گرم و خشک و کم باران یا کوهستانی، سرد و صعب العبور را برای ساکنین این مناطق قابل تحمل می‌کند. شاید از این نظر تنوع و تعدد قومی موهبتی است که به توزیع فضایی جمیعت در پهنه سرزمین منجر گردیده و پاره ای دیگر از نیازهای کشور ازجمله امکان بهره وری از مناطقی که شرایط زندگی دشوار است را فراهم و حتی دفاع سرزمینی از این مناطق را امکان پذیر می‌سازد. ایجاد رقابت بین اقوام: این فرصت راهبردی، در صورت برنامه ریزی، انگیزش های بسیاری را برای توسعه مناطق فراهم می آورد و نشاط اقتصادی و عمرانی لازم را در مردم و مسئولان ایجاد می‌کند و از تبعیض و بی عدالتی هایی فضایی پیشگیری نمود توسعه متوازن را تضمین می‌کند. تعاملات اقتصادی: علایق مشترک قومیتهایی که در دو سوی مرزهای سیاسی قرار دارند زمینه‌های بسیار مطلوبی را برای تعاملات فرهنگی واقتصادی فراهم می آورد. بخش عمده ای از تعاملات اقتصادی بین کشورهای همسایه می‌تواند از طریق مبادلات مرزی و توسط تعاونی های مرزنشین انجام شود تا علاوه بر تحقق سیاست‌های اقتصادی موجبات شکوفایی اقتصادی مناطق محروم و حاشیه‌ای کشور را نیز فراهم آورد.

تأثیر قومیت بر امنیت ملی: با عنایت به رویکرد نرم‌افزاری به امنیت ملی، مسئله یکپارچگی زیرساخت اجتماعی نظام مدیریت امنیتی را تشکیل می‌دهد. ضعف یا ناکامی کشورها در یکپارچه‌سازی گروه‌های اجتماعی گوناگون و تبدیل آن‌ها به نیروی سیاسی اجتماعی متحد، سبب به وجود آمدن تهدیدات جدید امنیتی شده است و زیرساخت‌های کلان سیاسی را چندپاره ساخته و به تضعیف توان سیاست سازی و قابلیت پاسخگویی نظام سیاسی می‌انجامد. مسئله چند پارچگی و تشتت بنیادهای اجتماعی و مشکلات موجود فراروی فرآیند ملت‌سازی در جهان سوم، متغیر یکپارچگی و تکوین جنبش‌های قومی را از اهمیت اساسی برخوردار کرده است.(حسین زاده، ۱۳۸۰، ص ۳۲) متغیر انسجام اجتماعی، سیاسی در گروه‌های قومی ازنظر امنیت ملی حائز اهمیت است و اگر درجه هویت‌سازی ملی منسجم و حضور یا فقدان هویت‌های رقیب خرده ملی را از شاخص‌های قوت و ضعف یک کشور محسوب کنیم، کشورها را می‌تواند به دو دسته قوی و ضعیف تقسیم کرد. کشورهای قوی از انسجام اجتماعی، سیاسی قابل‌توجهی برخوردار هستند و از فرآیند ملت‌سازی با موفقیت عبور کرده‌اند اما کشورهای ضعیف در فرآیند ملت‌سازی با ناکامی مواجه هستند. در کشورهای مختلف، چندپارگی و تشتت و تبدیل یک دولت - ملت به گروه‌های قومی متعدد، ابعاد جدیدی را به مسئله امنیت ملی در جهان سوم می‌افزاید. شاید ناکام‌ترین موارد قابل‌لمس در کشورهای درحال‌توسعه، ایجاد یک حس مشترک عمومی درباره ارزش‌ها و علائق ملی باشد؛ و طبیعتاً ارزش‌های گروه‌های غالب به‌صورت فعالیت‌های سیاسی آشکار بروز می‌کند، مثل جنبش‌های تجزیه‌طلب، که این موارد هسته اصلی ناامنی داخلی را تشکیل می‌دهد.(ایوبی، ۱۳۷۷، ص ۲۳) هر چه یک دولت - ملت منسجم‌تر و یکپارچه‌تر باشد، وضعیت امنیتی آن ثبات بیشتری دارد و در مقابل، دولت، ملت نامنسجم، زمینه بالقوه مناسبی برای رفتارها و رخدادهای بد امنیتی محسوب می‌شود. لذا در جوامع ضعیف و پاره و پاره، احتمال واگرایی و مرکزگریزی گروه‌های فرو ملی قابل‌ملاحظه است، قومیت در ارزیابی امنیت ملی متغیری مهم محسوب می‌شود. برخی از عوامل چون درجه پایین انسجام و یکپارچگی اجتماعی (ضعف دولت)، ساختار غیر مشارکتی و توزیع قدرت سیاسی، رفتارهای سیاسی تجزیه‌طلبانه، کاهش امنیت داخلی افزایش حمایتگری خارجی، رابطه مرکز و پیرامون ناهمسانی در علائق و ارزش‌های مشترک در تشدید تمایلات قومی، قومیت به‌مثابه متغیر امنیت ملی مؤثرند. (مهری کارنامی، ۱۳۸۸، ص ۲۳)

تنوعات اجتماعی و قومی در منظر اسلام

بررسی و مطالعه متون گرانبهای اسلامی، شامل قرآن مجید واحادیث پیامبر اکرم (ص) وائمه معصومین (علیهم السلام)، نشان دهندة رویکرد انسانی، الهی، معنوی واخلاقی دین مبین اسلام به انسان و به‌تبع آن به اقوام مختلف و نیز تنوعات اجتماعی، فرهنگی و نژادی است.

ویژگی ها وخصوصیات مهم قومی در قرآن و سیرة معصومین (علیهم السلام) در ادامه به‌صورت مختصر ذکر می‌شود:

الف) تنوعات و تفاوت‌های قومی، زبانی ونژادی نشانه حکمت الهی و موجب شناسایی متقابل است. «ومن ایاته خلق السموات والارض واختلاف السنتکم والوانکم» «و ازنشانه های خداوند، آفرینش آسمآن‌ها وزمین وتفاوت‌های زبانی ورنگ های شما (نژاد) است.» (روم، آیه ۲۲) «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا»: «ای مردم ما شما را از مرد وزن آفریدیم وشما را گروه ودرقالب قبایل قراردادیم تا اینکه همدیگررا بشناسید.»

ب) درواقع مردم از یک گروه بوده و امت واحد ویکپارچه ای بودند وسپس اختلاف پیدا کردند و منشعب شدند و به دلیل سرکشی و لجاجت از هم جدا شدند. «کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفو فیه وماختلف الذین اتوه من بعد ما جائتهم البینات بغیا بینهم […]»: «مردم گروه واحدی بودند پس خدا پیامبران را بشارت دهنده وبیم دهنده مبعوث کردوبه همراهشان کتابی فرستاد تادرمیان مردم درآنچه اختلاف دارند، داوری کنند واختلاف نکردند. مگربه دلیل سرکشی پس ازآنکه کتاب برایشان داده شد و دلایل روشنی برایشان آمد.»

ج) تنوعات قومی و نژادی مایه برتری گروهی بر گروه دیگر نیست و شاخص برتری در نزد خداوند تقوا و پارسایی است.

یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ»: «مردم، شما را از زن ومردی آفریدیم وشما را گروه گروه در قالب قبایل قراردادیم تا همدیگر را بشناسید وبدانید برترین شما درنزد خداوند پارساترین شماست.» پیامبر گرامی اسلام (ص) در این رابطه می فرمایند: «لا فَضلَ لِعَرَبیٍّ علی عَجَمیٍّ، و لا عَجَمیٍّ علی عَرَبیٍّ، و لا أحمَرَ علی أسوَدَ، و لا أسوَدَ علی أحمَرَ، إلاّ بِالتَّقوی». «عرب بر غیرعرب و غیرعرب برعرب و سفیدپوست بر سیاه پوست و سیاه پوست بر سفیدپوست هیچ برتری ندارد مگربه تقوا وپرهیزگاری.»

د) فراخواندن و دعوت قران و اسلام از پیروان ادیان مختلف به همگرایی واتحاد پیرامون عبادت خداوند. قرآن کریم با رسمیت شناختن تنوعات مذهبی، صاحبان ادیان مختلف را به وحدت وهمگرایی بر محور پرستش خداوند دعوت می نماید و در این باره می فرماید: «قُل یا أَهلَ الکِتابِ تَعالَوا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ: بگو ای اهل کتاب وکسانی که کتاب الهی برشما نازل شده است بیایید حول محور سخن مشترکی که میان ما وشما وجود دارد تفاهم نمایید وآن این است که جز خدا کسی را پرستش ننمایید.» (همانند بودن انسآن‌ها در آفرینش درآموزه های اسلامی وتوحیدی. حضرت علی (ع) در نامه به مالک اشتر در این باره می فرماید: «مهربانی بر مردم و دوستی با آنان و مهربانی کردن باهمگان را برای خود پوشش گردان و چون حیوانات شکاری مباش که خوی درندگی داشته باشی، زیرا مردم دودسته اند: دسته ای برادران دینی تو هستند ودسته ای دیگر درافرینش مانند تو می‌باشند.» به‌طورکلی اصول و مبانی نظری تنوعات اجتماعی مورد تأکید اسلام وآموزه های حکیمانه قرآنی وفاق وهمبستگی عبارت‌اند از: - توجه به تفاوت‌های فردی اجتماعی انسآن‌ها و پذیرش آن‌ها، - احترام به قانون ومقررات اجتماعی انسآن‌ها وقبول آن‌ها، - رعایت حق حیات انسانی برای انسآن‌ها به‌عنوان بندگان خدا، - رعایت عدالت اجتماعی درتمامی مناسبات وروابط، - رعایت اصول اخلاقی وآرای محمود درروابط، - تکیه‌برمشترکات انسانی ودینی وپرهیزازجدال ها ومنازعات وپذیرش گفتگو، - تأکید بر فطرت خدایی انسآن‌ها فارغ از رنگ، نژاد وزبان و....، - تأکید بر عقلانیت در مواردی که نص واصل خدشه ناپذیردینی و مورد اجماع وجود ندارد، - تأکید برالگوهای انسانی خدشه ناپذیر درمیان مسلمانان، قرآن واعتصام به حبل الله وپرهیز از تفرقه وجدایی.

در یک جمع بندی کلی می توان گفت: تأکید و توجه به‌حقوق اقلیت ها که در دنیای کنونی به‌عنوان یکی از مهمترین مباحث حقوق بشر مطرح است، همواره در دین اسلام مورد توجه بوده است. رفتار پیامبر گرامی اسلام (ص) با اقلیت ها اعم از اقلیت‌های نژادی و دینی نشان دهندة توجه دین مبین اسلام به‌حقوق اقلیت‌هاست. همچنین جایگاه ویژه ای که برخی مسلمانان غیر عرب به‌واسطه ی ایمان خود نزد پیامبر داشتند گویای برابری نژادی انسان‌ها می‌باشد. پیامبر (ص) در پیمان عمومی با یهود و پیمان با سه گروه معروف یهود (بنی قینقاع، بنی قریظه و بنی نضیر) در برابر تعهداتی که آن‌ها به عهده گرفتند به آزادی آن‌ها در حفظ آیین خود و دفاع از آن‌ها در صورت وقوع جنگ بین آن‌ها و دیگران اشاره نمودند. در پیمانی که بین پیامبر و نصارای نجران نیز منعقد شد پیامبر بر آزادی آن‌ها در حفظ آیین خود تأکید ورزیدند و اعلام نمودند که کشیشان آن‌ها از کار بر کنار نخواهند شد.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با الهام از تعالیم اسلام و سیره نبوی (ص) بر تساوی نژادی مردم ایران (اصل ۱۹) و بر آزادی اقلیت‌های دینی در انجام مراسم دینی و عمل بر طبق قوانین خود در احوال شخصیه (اصل ۱۳) و لزوم اجرای قسط و عدالت اسلامی و رعایت اخلاق حسنه نسبت به آن‌ها (اصل ۱۴) تأکید ورزیده است و حتی مقرر داشته است که آن‌ها می‌توانند در مجلس شورای اسلامی دارای نماینده باشند. در خصوص اقلیت‌هایی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته نشده اند، با تمسک به اصول مختلف قانون اساسی می‌توان گفت آن‌ها شهروندان ایران هستند که جان، مال و مسکن آن‌ها از هرگونه تعرض در امان است و با توجه به ممنوع بودن تفتیش عقاید، آن‌ها در انجام مراسم مذهبی خود به‌صورت انفرادی و غیر جمعی آزاد هستند.

دخالت عوامل بیگانه، وجود اقوام هم آیین در کشورهای همسایه، موقعیت مرزی (جغرافیایی) اقوام و… از مهم ترین عوامل تهدید کننده اقوام علیه همگرایی و امنیت ملی محسوب می شوند.

از مهم ترین فرصتهای ناشی از تنوع قومی می توان به توسعه حوزه تأثیر ملی- توزیع فضایی جمعیت - ایجاد رقابت بین اقوام - تعاملات اقتصادی و… اشاره کرد.

تهیه و تنظیم: حمید صادقی

‌‌‌‌‌

متن کامل پژوهشی در دفتر مکتب و اندیشه دفاعی امنیتی دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی و تحقیقات راهبردی موجود است. برای آشنایی بیشتر به این دفتر مراجعه شود.

اهم منابع و مآخذ:

  1. قرآن مجید
  2. ابوطالبی، علی، حقوق اقلیت ها و همگرایی، ترجمه علی کریمی، فصلنامه مطالعات ملی. شماره ۳۲. زمستان و بهار ۱۳۷۸
  3. شیخاوندی، داور، تکوین و تفخیذ هویت ایران، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۰
  4. امام خامنه‌ای (مدظله العالی) طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
  5. امام خمینی (ره)، البیع
  6. ماندل، رابرت، چهره متغیر امنیت ملی، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۷۷
  7. احمدی، حمید، قومیت و قوم‌گرایی در ایران: افسانه و واقعیت، تهران، نی، ۱۳۸۶
  8. میرمحمدی، داوود، مطالعه و بررسی مؤلفه‌های بارز هویت فرهنگی و قومی مردم بلوچ و نسبت و رابطه آن با هویت فرهنگ ملی، رساله ارشد، تهران، ۱۳۷۴
  9. حسین زاده فهیمه، گروه‌های قومی ایران، تهران، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۸۰
  10. ایوبی حجت الله، شکافهای قومی و خشونت در پیکارهای سیاسی، تهران، فصلنامه مطالعات راهبردی، ۱۳۷۷
  11. مهری کارنامی، محمد، آسیب شناسی قومیت گرایی بر امنیت ملی، نشریه حصون، شماره ۱۹ بهار، تهران، ۱۳۸۸
  12. و... ‌‌‌‌‌‌‌

کلید واژه ها: اقوام وحدت و همگرایی دین اسلام و آموزه های دینی اندیشه دفاعی- امنیتی فرهنگ اسلامی دکتر عباسعلی فرزندی


نظر شما :