سلسله یادداشت ها پیرامون مکتب و اندیشه دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛(۱)
مبانی هستی شناسی بعد فقهی- حقوقی اندیشه امنیتی امام خمینی (ره)؛(۱۶)
سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی و محمدرضا رضائیان کوچی
با همکاری آقای حمید صادقی
مقدمه
در راستای فهم مبانی اندیشه حضرت امام خمینی (ره) یکی از مهمترین مبانی که باید موردبررسی قرار بگیرد مبنای هستی شناختی امام خمینی (ره) است. هر متفکری که دارای مکتب است باید هستیشناسی برای آن ترسیم کند و سپس به فهم جهانبینی بپردازد. علاوه بر این آنکه صاحب جهانبینی است با توجه به آگاهیهای کلی و اساسی که درباره جهان دارد، باید مجموعه نگرشی نسبت به جهان در او ایجاد شود که شناخت هستی را در نظر او نمایان کند. ازاینجهت ممکن است دیدگاههای متفاوتی دراینباره مطرح گردد که این دیدگاهها مربوط به انواع هستیشناسی است که ممکن است مادی یا الهی باشد. در این رابطه اساسیترین اصل شناخت هستی موضعگیری در برابر خداوند است. پس در بررسی لایههای متفاوت تشکیلدهنده اندیشه، بایستی اول از هستیشناسی بحث کرد که عمیقترین لایه را تشکیل میدهد. ازاینجهت میتوان با جستار هستیشناسی در دیدگاه امام خمینی (ره) به تحلیل مقتضی پرداخت.
بدنه اصلی
در بحث هستیشناسی امام خمینی (ره) توجه بهمراتب مختلف جهانبینی اهمیت بسزایی دارد. جهانبینی یعنی «مجموعهای از بینشها و تفسیرها و تحلیلها درباره جهان و جامعه و انسان» (مطهری، بی تا: ۲۱۱)، لذا «هستیشناسی و معرفت نسبت به جهان هستی یکی از ارکان جهانبینی است و نوع پاسخ افراد به پرسشهای چون از کجا آمدهایم؟ در کجا هستیم؟ بهر چه آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ آیا جهان هستی نظاممند و قاعدهمند است؟ هدف نظام هستی چیست؟ منشأ و مبدأ هستی کیست؟ آیا هدف نظام هستی و موجودات و انسان حالی است یا متعالی؟ اگر هدف متعالی برای هستی فرض شده است راه وصول به آن و اصول و چشمانداز آن از سوی ناظم هستیبخش به بشر ابلاغ شده است یا خیر؟ معیار شناخت هستی چیست؟ گویای نظام معرفتی جهتگیری فکری و نظری و سوگیریهای رفتاری و کرداری اوست» (حشمت زاده، ۱۳۷۷ :۸). بنابراین برای آگاهی از مبانی نظری امام خمینی (ره) و قرائت ایشان از نظام هستی باید به واکاوی اندیشه ایشان در آثار مختلف بپردازیم.
جهان هستی از دیدگاه امام چون منظومهای است که از سرچشمه ذات حق نشأت گرفته است و هرچه هست خداست. در این خصوص امام خمینی (ره) میفرماید «راست فرمود ولی خدا که جانم فدای او باد. پس عالم ازآنجهت که سوای حق است هرگز ظاهر نشده است و کلی طبیعی در نظر اهل حق وجود خارجی ندارد و از غیر این جهت عالم یعنی همان اسم الظاهر خدای تبارک تعالی» (امام خمینی، ۱۳۷۲ :۱۴۸).
ازاینجهت میتوان گفت امام بر این باور است که جهان خدایی دارد و شعور، اراده و احساس و حسابی و کتابی دقیق در کار است که خود نوعی شناخت هستی را دربر میگیرد و جهانبینی را مشخص میکند که ریشه و اصل اعتقادات هم مبتنی بر اصل جهانبینی توحیدی و الهی است. امام خمینی اول آخر و ظاهر و باطن همهچیز را از حقتعالی میداند و مفهوم خدا تابع هیچگونه کاهش و تقلیلی قرار نمیگیرد. در این خصوص ایشان معتقدند «من بهر چه میگذرم بوی دوست میشنوم من بهر چه مینگرم روی دوست میبینم. و این کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت حقتعالی هستند و او تعالی و تقدس در مظاهر خلیفه در آینه بندگانش ظاهر است و اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و همچنین افعال و حرکات و تأییدات همگی از حقتعالی است در مظاهر خلق پس فاعل حق است با فعل عبد و نیروی عبد ظهور قوت حق است» (همان).
جهان در وجود یکی است گرچه در تعینات و ماهیات کثیر به نظر میرسد و اساس این نظریه بر مبنای وحدت وجود موحدانه استوار است. به قول احادیث منقول از ائمه معصومین به آنجا میرسید که خدا را در همه ذرات جهان تنها حقیقت یگانه میبیند. پس در اعتقاد وحدت وجودی توحیدی نه مادهگرایی و نه ذهنگرایی که الله گرایی است (تنهایی،۱۳۷۴ :۲۴). امام ریشه و اساس اعتقادات مسلمین و پیشوایان اسلام را در اصل توحید میداند. این وحدت وجود توحیدی گذار از وحدت به کثرت و سپس رجوع به وحدت نخستین را رجوع به مشیت باریتعالی میداند. در این راستا میتوان گفت که بازگشت جمیع موجودات و مراتب هستی به اصل ربوبی خویش و قیامت و آخرت است. بهعبارتدیگر رجوع کثرات در عالم وجود به وحدتی است که از آن نشأت گرفته است که همان مقام اتصال کثرت به وحدت است. «توحید از کثرت رو به وحدت رفتن و جهات کثرت را عین جمع مستهلک و مضمحل نمودن است» (فهری، ۱۳۷۴: ۲۰۱). «ریشه و اصل همه آن عقاید که مهمترین و باارزشترین اعتقادات ماست اصل توحید است» (امام خمینی، ۱۳۸۴، ج ۴ :۱۶۶). «شاید جمله لن یفترقا حتی یردا علی الحوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسولالله (ص) هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است تا آنگاهکه این دو مهجوریت بر رسول در حوض وارد شدند و آیا این حوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریاست یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راه ندارد» (امام خمینی، ۱۳۷۲ :۱۱-۱۲).
تفکرات وحدت وجودگرایانه به لحاظ هستی شناختی بر این باور تکیه دارد که هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن. هر چه هست همانا فیضی از پرتوی وجود ذات باریتعالی است که در دایره هستی در سلسلهمراتب وجودی از اعلیعلیین به اسفل سافلین و ازآنجا به جایگاه نخستین در جریان تکامل قرار میگیرد. «عالم از اعلیعلیین تا اسفل سافلین جلوه حق جلی و اعلی و در قبضه قدرت اوست و هیچ موجودی از روحانیون ملأ اعلی و انبیاء معظم و اولیا مکرم تا اشقیا هر جا بروید از خود چیزی ندارد بلکه چیزی نیست جز آنکه به جلوه او نورانی و هست شود» (امام خمینی، ۱۳۸۴، ج ۱۹ :۱). «آیاتی که گاهی به آنها اشاره میکنم هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن میتواند شاهد باشد بر اینکه واقعیت مسئله اینطوری است که حقتعالی مقابل ندارد، یک موجودی فرض کنیم مقابل او باشد مقابل وجود مطلق است و این معنا ندارد» (امام خمینی، ۱۳۸۱: ۶۱).
امام خمینی (ره) بافهم دقیقی از انواع شناخت شناسی میفرمایند «مادیون معیار شناخت در جهانبینی خویش را حس دانسته و چیزی را که محسوس نباشد از قلمرو علم بیرون میدانند و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمیدانند. قهراً جهان غیب مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت را یکسره افسانه میدانند. درحالیکه معیار شناخت در جهانبینی الهی اعم از حس و عقل میباشد و چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم میباشد، گرچه محسوس نباشد. لذا هستی اعم از غیب و شهادت است» (امام خمینی، ۱۳۸۰: ۱۱).
همچنین امام در نامه خود به گورباچف میفرمایند «مشکل اصلی شما عدم اعتقاد واقعی به خداست، همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بنبست کشیده یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است» (امام خمینی، ۱۳۸۰: ۱۱). در منطق هستی شناسانه امام خمینی (ره) موجودات عالم هم ازنظر حدوث و هم از جهت بقا وابسته به منشأ هستی یعنی خدا هستند و همهچیز تجلی الهی است.
در رابطه با اصول حاکم بر مبانی هستیشناسی اندیشه امنیتی امام خمینی (ره) اصل هدفداری (غایتمندی) و اصل توحید و خدامحوری در مجرای اندیشه امام خمینی (ره) قابلبیان است. اصل هدفداری و غایتمندی در اندیشه امنیتی امام خمینی (ره)، تصریح این مفهوم است که از دیدگاه امام، آفرینش، هدفدار است. هدف از آفرینش جهان (در مقابل انسان)، انسان است و آسمانها و زمین و هرچه در آنها است، برای انسان آفریده شده است. در رابطه با اصل توحید و خدامحوری در اندیشه امنیتی امام خمینی (ره) میتوان گفت از دیدگاه امام توحید هم به بعد اعتقادی معطوف است هم به بعد عملی، هم به بعد فردی و باورهای شخصی معطوف است هم به بعد اجتماعی و امنیتی؛ هم جنبه ایجابی در آن موردتوجه است و هم جنبه سلبی. امام از سکوی توحید و پارادایم توحید به تعریف و بازتعریف مفاهیم و الگوهای روابط اجتماعی، روابط سیاسی، روابط اقتصادی، روابط انسانی، روابط خارجی، نفی شخصپرستی، نفی شخصیتپرستی، نفی لذتپرستی، ظلمستیزی، استبداد ستیزی استبداد زدایی، حریت و آزادی، مساوات و برابری، قانون و قانونگذاری میپردازد و معتقد است انقلاب اسلامی برمبنای اصل توحید استوار است که محتوای این اصل در همه شئون جامعه سایه میافکند. در اسلام تنها معبود انسان و بلکه کل جهان خداست که همه انسانها باید برای او یعنی برای رضای او عمل کنند. هیچچیز و هیچکس را نپرستند.
جمع بندی:
در رابطه با مبانی هستیشناسی اندیشه امنیتی امام خمینی (ره) میتوان گفت از نظر امام شناخت هستی تنها با شناساندن جهان و نگرش انسان نسبت به جهان و تلقی که انسان از هستی و وجود دارد مشخص میشود. امام بر این باور است که جهان خدایی دارد و شعور، اراده و احساس و حسابوکتابی دقیق در کار است که خود نوعی شناخت هستی را دربر میگیرد و جهانبینی را مشخص میکند که ریشه و اصل اعتقادات هم مبتنی بر اصل جهانبینی توحیدی و الهی است. امام خمینی اول آخر و ظاهر و باطن همهچیز را از حقتعالی میداند و معتقد است مفهوم خدا تابع هیچگونه کاهش و تقلیلی قرار نمیگیرد. میتوان اینگونه بیان نمود که در نظر امام خمینی (ره) اصول موضوعه از کلام خدا و سنن نمایندگان منصوب خدا اخذ و اقتباسشده است و مفهوم خدا تابع هیچگونه تبدیل قرار نگرفته است و ذات حق تنها وجود و یگانه معبود و بالاترین اصل در هستی محسوب میشود.
منابع
- امام خمینی (ره)، روحالله، آوای توحید، شرح جوادی آملی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره )،۱۳۸۰.
- امام خمینی (ره)، روحالله، تفسیر سوره حمد، تهیه و تنظیم علیاصغر ربانی خلخالی، تهران، پیام آزادی، بی تا ،۱۳۸۱.
- امام خمینی (ره)، روحالله، صحیفه نور، تهران، موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی (ره )،۱۳۸۴.
- امام خمینی (ره)، روحالله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، با مقدمه سید جلالالدین آشتیانی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره )،۱۳۷۲.
- امام خمینی (ره)، روحالله، وصیتنامه سیاسی - الهی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۲، صص ۱۱-۱۲.
- تنهایی، حسین ابوالحسن، جامعهشناسی در ادیان، یزد، بهاباد ،۱۳۷۳.
- حشمت زاده، محمدباقر، مسائل اساسی علم سیاسی، تهران، کانون اندیشه جوان ،۱۳۷۷.
- فهری، سیداحمد، پرواز در ملکوت، تهران، بی نا، ۱۳۷۴.
- مطهری، مرتضی، مقدمهای برجهان بینی اسلامی، تهران، صدرا، بی تا.
- مطهری، مرتضی، نقدی بر مارکسیسم، تهران، صدرا ،۱۳۷۳.
نظر شما :