سلسله یادداشت ها پیرامون مکتب و اندیشه دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛(۱)
اصل ولایت الهی در اندیشه دفاعی قرآن کریم؛(۲۷)
سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی و محمد برزگر نصرآبادی
با همکاری آقای حمید صادقی
مقدمه
همه پیامبران در راستای یک هدف و فلسفه، مبعوث و برانگیخته شده اند. هرچند این هدف با توجه به مظاهر وجودی، دارای نام ها و عناوین متعدد و متنوعی است، اما نباید تنوع نام و عنوان رهزن آن حقیقت واحد باشد. آن هدف و حقیقت واحد، ایجاد روحیه و منش عبودی مردم نسبت به پروردگار و حاکمیت توحید است که بارها در قرآن کریم تکرار و تأکید شده است: وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت (نحل، ۳۶)، …اُعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئا (نساء ،۳۶). لذا هدف بعثت پیامبران بر اساس آموزه های قرآنی، اسلام و تسلیم محض نسبت به فرامین الهی است: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام (آل عمران، ۱۹) به نحوی که خداوند هیچ دین دیگری را به جز اسلام از کسی نمی پذیرد: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرین (آل عمران، ۸۵).
از دیدگاه عقل و نقل، ایجاد این عبودیت فراگیر در تمام نقاط عالم و حذف هرگونه نظام طاغوتی، جز در سایه سار یک برنامه مشخص و ساختاری که این برنامه را در همه عرصه ها پیاده نماید و مردم را متوجه و آگاه به اصول و راهبردهایش بنماید؛ به عبارتی جز با وجود یک حکومتی الهیِ دارای برنامه و رهبری الهی، میسر نیست. لذا برای تحقق عبودیت در سرتاسر گیتی، ضرورت حکومت امری بدیهی است. حتی در نگره قرآن، تشکیل حکومت امری فطری قلمداد شده که با اجرای احکام، ماهیت احکام، قوانین اسلامی، اهداف بعثت انبیا و هدایت و کمال بشر، تلازم عقلی دارد.
این تلازم عقلی، هم به علت جنس قوانین اسلامی است که ماهیت اجتماعی داشته و مرتبط به شئون سیاسی و اجتماعی مسلمین می باشد، مانند احکام حدود، دیات، خمس، زکات و انفال و قضاوت و معاملات که بدون پشتوانة حکومتی صالح، هرگز سامان نمییابد و نیز همانند عباداتی همچون حج و نماز جمعه و جماعت که در سایة حکومت الهی عظمت و شکوه دارد (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۱۰/۳۰-۳۴)، و هم به دلیل نوع چشم انداز و هدف بعثت پیامبران است که مقابله با حاکمیت طواغیت مختلف و برقراری قوانین الهی در بین تمام بشریت و در همه ابعاد زندگی می باشد. بر اساس چنین ضرورتی است که در همة طرحهایی که در طول قرنهای متمادی برای ادارة جامعه مطرح شده است، لزوم حکومت، بهعنوان یک اصل ثابت دیده شده و مورد اتفاق نظر میباشد (بهشتی، بیتا: ۴۵)
علامه طباطبائی در بحث «ولایت و زعامت در اسلام» مسألة ضرورت تشکیل حکومت اسلامی را از حیث فلسفة اجتماعی اسلام و به استناد آیة فطرت (روم ،۳۰) مورد بحث قرار داده است (طباطبائی، ۱۳۹۶ ق، ۲/۱۶۹-۱۷۸). ایشان همچنین در ذیل آیة ۲۱۳ سورة بقره به ضرورت تشکیل اجتماع و اجتماعی و «مدنی بالطبع» بودن انسان اشاره دارد (طباطبائی، ۱۳۹۰ ق: ۲/۱۱۷)
مستندات قرآنی
در ادامه به طور گذرا ادله قرآنی ضرورت حکومت ارائه می گردد. ابتدا قبل از ورود، لازم به ذکر است در قرآن حق حاکمیت، منحصر در خداوند عنوان شده و تحت شروطی برای غیر خداوند عنوان گردیده است. در توضیح این مطلب علامه طباطبائی ذیل تفسیر آیه ۵۷ سوره انعام مرتبط با فراز إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّه می نویسد: نظریه توحید که قرآن کریم معارف خود را بر اساس آن بنا نهاده، حقیقت تاثیر را در عالم وجود، تنها برای خدای تعالی اثبات میکند، و در موارد مختلف انتساب موجودات را به خدای سبحان به انحاء مختلفی بیان مینماید، به یک معنا- استقلالی- آن را به خدای سبحان نسبت داده و به معنای دیگر همان را- غیر استقلالی و تبعی- آن را به غیر او منسوب نموده است…حکم هم که یکی از صفات است، از نظر اینکه خود نوعی از تاثیر میباشد، معنای استقلالیش تنها از آن خداوند است، چه حکم در" حقایق تکوینی" و چه در" شرایع و احکام وضعی و اعتباری". قرآن کریم هم در بسیاری از آیات، این معنا را تایید نموده است که از آن جمله آیات زیر است: إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ (انعام ،۵۷؛ یوسف ،۶۷) أَلا لَهُ الْحُکْمُ (انعام ،۶۲) لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ (قصص، ۸۸) وَ اللَّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ (رعد، ۴۳) و معلوم است که اگر غیر خداوند کسی دارای حکم بود، میتوانست حکم خدا را به وسیله حکم خود دنبال کند و با خواست او معارضه نماید: فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ" (مؤمن ،۱۲) و همچنین آیات دیگری که به طور عموم یا به طور خصوص، دلالت دارند بر اختصاص حکم تکوینی به خدای تعالی (طباطبائی، ۱۳۹۰ ق: ۷/۱۱۶).
در مورد ضرورت حکومت، آیات قرآنی زیادی وجود دارد که به عنوان نمونه چندی از آیات مورد بررسی و پژوهش قرار می گیرد:
۱- ضرورت تشکیل حکومت توسط پیامبر اکرم (ص) را از آیه «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ..» (نساء، ۱۰۵) به خوبی می توان دریافت کرد. زیرا غایت انزال قرآن به پیامبر را حاکمیت مبتنی بر وحی دانسته و ایشان را بدان دعوت می نماید. در واقع این آیه، بیانگر قسمتی از شؤون ولایت عمومی در مجتمع اسلامی است (طباطبائی، ۱۳۹۰ ق: ۵/۷۱).
۲- ضرورت تشکیل حکومت با توجه به اهداف بعثت انبیا نیز قابل اثبات است. پیادهشدن اهداف انبیا، تلازم عقلی با برقراری و تشکیل حکومت دارد. قرآن کریم در آیة لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیز (حدید، ۲۵)، از جمله ارسال رُسُل و انزال میزان با عبارت «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» اقامة قسط و عدل توسط مردم میداند. همچنین در آیات دیگری از قرآن، اهداف و وظایف انبیای الهی برقراری جامعة توحیدی ضد طاغوت، پرستش خدا و عبودیت (ر.ک: نحل، ۳۶؛ اعراف ،۵۹، ۶۵، ۷۳ و ۸۵؛ مائده، ۷۲؛ عنکبوت ،۱۶)، رهانیدن انسانها از اسارتها و حاکمیت مستضعفین (اعراف ،۱۵۷) و تعلیم و تربیت (جمعه، ۲) ذکر گردیده است. بیتردید پیادهشدن این اهداف، نیازمند سیاستگذاری، برنامهریزی و فراهمنمودن امکاناتی میباشد که بدون تشکیل حکومت و دستگاههای حکومتی امکانپذیر نیست. در واقع بین این دو، ملازمة عقلی وجود دارد و اجرای راهبردها و قوانین الهی جز با حضور خلیفه الهی و تحقق این اهداف توسط خلیفه، بدون وجود حکومت ممکن نیست. در واقع اگر حکومت مقتدر و نیرومندی نباشد و جلوی طاغیان و سرکشان را نگیرد، زمین پر از فساد میشود. به این ترتیب، حکومت عادلانه، یکی از عطایای بزرگ الهی است که جلوی مفاسد دینی و اجتماعی را میگیرد (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۱۰/۲۳).
۳- آیاتی که وجود حاکمیت و جامعه اسلامی را بهعنوان نعمت، مطرح میکنند نیز، ضرورت این مهم را بهروشنی بیان مینمایند. صاحب تفسیر نمونه معتقد است: از آیات متعددی از قرآن کریم بر میآید که حاکمیت الهی یکی از نعمتهای بزرگ خداست و این بهخاطر نقش مهمی است که در نظم جامعة انسانی و جلوگیری از مظالم و ستمها و فراهمساختن شرایط تکامل انسانها دارد (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۱۰/۲۵-۲۶). به عنوان نمونه آیة ۲۰ سورة مائده، ضمن برشمردن نعمتهای الهی بر بنیاسرائیل میفرماید: وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً وَ آتاکُمْ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ: و یاد کن هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، نعمت هایی را که خدا به شما داده است به یاد آورید، آن گاه که در میان شما پیامبرانی قرار داد و شما را از تحت سلطه دیگران بیرون آورد و به شما استقلال بخشید و چیزهایی (نعمت ها و معجزاتی) به شما داد که به هیچیک از جهانیان نداده بود (صفوی، ۱۳۹۴: ۱۱۱). در توضیح آیه بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از اینکه فرمود: «شما را ملوک قرار داد» همان صاحب حکومت و دولتشدن است که بهوسیلة طالوت و پس از وی داود و پس از آن، جناب سلیمان و سایر پادشاهان انجام شد. بنا بر این تفسیر، آیة شریفه حکایت از روزگاری دارد که هنوز ملک و سلطنتی در بین بنیاسرائیل بهوجود نیامده بود و موسی (ع) میخواسته از پیش و بهعنوان یک پیشگویی و اخبار از غیب به آنان وعده دهد که روزگاری خواهد رسید که شما در آن روزگار صاحب تشکیلات حکومتی و مقام پادشاهی خواهید شد؛ چرا که در زمان خود موسی (ع) چنین وضعی نداشتند (رشیدرضا، ۱۹۹۰ م: ۶/۳۲۳).
۴- از دیگر مستندات بحث، آیاتی است که بنا به جنس احکام و قوانینی که بیان می دارد، ضرورت حکومت را روشن می سازد، از جمله آیه ۴۰ سوره حج. خداوند بعد از اجازه جهاد در برابر دشمن، به مسلمین میفرماید: «الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا» (حج/۴۰) در اینجا نیز سخن از نقش حکومت در بعد جهاد است؛ زیرا مسلم است که جهاد بدون وجود یک تشکیلات منظم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امکانپذیر نیست؛ چرا که مجاهدان معمولاً از دو بخش تشکیل میشوند: نیروهای نظامی و نیروهای اجتماعی که در پشت جبهه آنها را پشتیبانی میکنند و در واقع این امر تمام جامعه را دربرمیگیرد (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۱۰/۲۳) و آیه بعدی آن بهطور تلویحی میگوید که برپاداشتن نماز و ادای زکات و امر به معروف و نهی از منکر (در مقیاس گسترده و عام) از طریق تشکیل حکومت میسر است و بر همین اساس، مؤمنان راستین را به این صفت، توصیف میکند که آنها بههنگام قدرتیافتن و بهحکومترسیدن، این فرایض بزرگ الهی را برپا داشته، اجرا میکنند و از اینجا، نقش حاکم و حکومت در اصلاح جامعه از دیدگاه اسلام روشن میشود (همان :۲۴)
علامه طباطبائی نیز در ذیل آیه قبل از آن یعنی آیه الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ می نویسد: «مراد از «تمکین آنان در زمین» این است که ایشان را در زمین نیرومند کند، بهطوری که هر کاری را که بخواهند، بتوانند انجام دهند و هیچ مانع یا مزاحمی نتواند سد راه آنان شود.» (طباطبائی، ۱۳۹۰ ق: ۳۸۶/۱۴). اینکه مؤمنین قدرت داشته باشند امور مربوط به زندگی را اداره کنند، بدون اینکه کسی مانع آنها شود، جز از طریق بهدستآوردن حکومت، ممکن نیست.
بنابراین از جمله ادلة ضرورت وجود حاکم و تشکیل حکومت در قرآن کریم، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام است. امام خمینی (ره) در مورد لزوم تشکیل حکومت و برای بررسی نمونههایی از احکام اسلام، به احکام مالی اسلام همچون خمس، زکات، جزیه و خراج و همچنین احکام دفاع ملی با استناد به آیة شریفه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْل» (انفال/۶۰) و نیز احکام احقاق حقوق و جزاء، اشاره میکند (خمینی، ۱۳۶۱: ۲۸-۲۴)
جمع بندی
در نهایت نتیجه می شود پیامبران ارسال گشته اند تا مبتنی بر وحی، ظرفیتی را در بشر ایجاد کنند و آنان را برای تحقق حکومت توحیدی، تعلیم و تربیت نمایند. از این روست که هماره سخن از بشارت به تحقق جامعه ای آرمانی می رود (انبیاء، ۱۰۵؛ قصص، ۵؛ نور، ۵۵؛ صف، آیه ۶) جامعه ای که طبق آیه ۹۷ سوره نحل، در آن حیات طیبه درنتیجه ایمان و عمل صالح بشریت، وجود دارد و «قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی خواهد بود و از نابسامانی ها و درد و رنج هایی که بر اثر ظلم، استکبار و طغیان و هواپرستی و انحصارطلبی به وجود می آید و آسمان زندگی را تیره و تار می کند در امان است» (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۱۱/۳۹۰).
تردیدی نیست که ایجاد و ثبات و قوام هر جامعهای به وجود برنامه جامع و قوانین و مقررات لازم برای اجرای آن و حضور حاکم و هیئت حاکمهای جهت پیشبرد برنامه و اجرای قوانین می باشد. بر اساس آموزه های وحیانی قرآن نیز، «حاکمیت الهی» دارای ویژگی هایی است که فقدان آنها به معنای عدم تحقق آن است. یکی از آنها محوریت دین الهی به عنوان قانون و میثاق عمومی در تشکیل و حفظ این حاکمیت و دیگری وجود رهبری دیندار و در آخر امتی مؤمن می باشد.
منابع
قرآن کریم
بهشتی، سیدمحمدحسین، (بیتا)، حکومت در اسلام، (مجموعه مقالات)، بیجا، بینا.
خمینی، روح الله، (۱۳۶۱)، صحیفه امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
صفوی، سید محمد رضا، (۱۳۹۴)، ترجمه قرآن بر اساس المیزان، چاپ دوم، قم، دفتر نشر معارف.
طباطبائی، سید محمد حسین، (۱۳۹۶ ق)، بررسیهای اسلامی، بهکوشش سیدهادی خسروشاهی، ج ۲، قم، انتشارات دارالتبلیغ اسلامی.
------، -----------، (۱۳۹۰ ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه اعلمی.
مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۷۴)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول.
رشیدرضا، محمد، (۱۹۹۰ م)، تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)، بی جا، الهیئة المصریة العامة للکتاب.
نظر شما :