سلسله یادداشت ها پیرامون مکتب و اندیشه دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛(۱)
اصل وحدت اجتماعی در اندیشه دفاعی قرآن کریم؛(۲۹)
سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی و محمد برزگر نصرآبادی
با همکاری آقای حمید صادقی
مقدمه
یکی از نشانه های بروز توحید در اجتماع انسانی و توحیدی شدن جامعه انسانی، وحدت و یکپارچگی انسانها و اقشار مختلف جامعه با یکدیگر میباشد. قرآن در این خصوص بیانات متعددی دارد که در اینجا به یک نمونه مهم اشاره میکنیم: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ کُنتُمْ عَلَی ٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا...» (آل عمران/۱۰۲)
در این آیه ابتدا میفرماید: همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید، و از هم پراکنده نشوید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُو ا» و سپس بنعمت بزرگ اتحاد و برادری اشاره کرده و مسلمانان را به تفکر در وضع اندوهبار گذشته، و مقایسه آن "پراکندگی" با این "وحدت" دعوت میکند، و میگوید: "فراموش نکنید که در گذشته چگونه با هم دشمن بودید ولی خداوند در پرتو اسلام و ایمان دلهای شما را به هم مربوط ساخت، و شما دشمنان دیروز، برادران امروز شدید": «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً» و جالب توجه اینکه کلمه"نعمت" را دو بار در این جمله تکرار کرده و به این طریق اهمیت موهبت اتفاق و برادری را گوش زد میکند.
نکته دیگر اینکه مسأله تالیف قلوب مؤمنان را به خود نسبت داده، میگوید: خدا در میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و با این تعبیر، اشاره به یک معجزه اجتماعی اسلام شده، زیرا اگر سابقه دشمنی و عداوت پیشین عرب را درست دقت کنیم که چگونه کینههای ریشهدار در طول سالهای متمادی در دلهای آنها انباشته شده بود، و چگونه یک موضوع جزئی و ساده کافی بود آتش جنگ خونینی در میان آنها بیفروزد مخصوصاً با توجه به اینکه مردم نادان و بیسواد و نیمه وحشی معمولاً افرادی لجوج و انعطافناپذیرند، و به آسانی حاضر به فراموش کردن کوچکترین مسائل گذشته نیستند، در این صورت اهمیت این"معجزه بزرگ اجتماعی" اسلام آشکار میشود، و ثابت میگردد که از طرق عادی و معمولی امکانپذیر نبود که در طی چند سال، از چنان ملت پراکنده و کینهتوز و نادان و بی خبر، ملتی واحد و متحد و برادر بسازند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ۳/۲۹-۳۰).
اصل وحدت در جامعه انسانی و اسلامی دو مؤلفه مهم دارد: ۱- وحدت بین مردم ۲- وحدت بین مردم، رهبری و مسئولین که در ادامه توضیح هر یک و شاخصه های آن خواهد آمد.
وحدت بین مردم
قرآن کریم آحاد جامعه اسلامی را همچون پیکر واحد میداند، فلذا ایشان را به منزله نفس واحد میداند. قرآن در آیهای به مؤمنان چنین توصیه میکند: «لَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ» (حجرات، ۱۱)؛ علامه طباطبائی (ره) در توضیح این آیه میفرماید: کلمه" لمز" که مصدر" تلمزوا" است، به طوری که گفتهاند، به معنای این است که شخصی را به عیبش آگاه سازی. و اگر کلمه مزبور را مقید به قید" انفسکم- خود را" نموده، برای اشاره به این است که مسلمانان در یک مجتمع زندگی میکنند و در حقیقت همه از همند، و فاش کردن عیب یک نفر در حقیقت فاش کردن عیب خود است. پس باید از لمز دیگران به طور جدی احتراز جست (همان طور که از لمز خودت احتراز داری، و هرگز عیب خودت را نمیگویی) و همانطور که حاضر نیستی دیگران عیب تو را بگویند. پس کلمه" أَنفُسَکُمْ" با همه کوتاهیاش حکمت نهی را بیان میکند (طباطبائی، ۱۳۹۰ ق: ۱۸/۳۲۲).
اخوت و همدلی
قرآن کریم مؤمنان را از درگیری و تخاصم با یکدیگر مبرا میداند و رابطه بین ایشان را یک رابطه محض اخوت و برادری ترسیم میکند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ» (حجرات، ۱۰)
مدارا و گذشت
یکی از شاخصههای مهم وجود وحدت میان مردم، روحیه مدارای با یکدیگر و گذشت از خطاهای هم میباشد. در سوره تغابن، برخی همسران و فرزندان مؤمنان را دشمن ایمان ایشان معرفی میکند و مؤمنان را دستور به حذر از ایشان میدهد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ» (تغابن، ۱۴)، اما با وجود خطای این همسران و فرزندان و دستور به حذر از ایشان، در ادامه به طور ضمنی امر به عفو، صفح و غفران میکند: «وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» تفسیر نمونه در توضیح این آیه چنین بیان میکند: از آنجا که ممکن است دستور به حذر از همسران و فرزندان، بهانهای برای خشونت و انتقامجویی و افراط از ناحیه پدران و همسران گردد، بلا فاصله در ذیل آیه برای تعدیل آنها میفرماید: " و اگر عفو کنید و صرفنظر نمائید و ببخشید خداوند نیز شما را مشمول عفو و رحمتش قرار میدهد چرا که خدا غفور و رحیم است" «وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ». بنا بر این اگر آنها از کار خود پشیمان شدند و در مقام عذرخواهی برآمدند، آنها را از خود نرانید، عفو و گذشت پیشه کنید، همانطور که انتظار دارید خدا هم با شما چنین کند. به این ترتیب افراد با ایمان در عین قاطعیت در حفظ اصول اعتقادی خویش، و عدم تسلیم در مقابل زن و فرزندانی که آنها را به راه خطا دعوت میکنند، باید تا آنجا که میتوانند در تمام مراحل از محبت و عفو و گذشت دریغ ندارند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۲۴/۲۰۵-۲۰۶).
وحدت دو سویه بین مردم و رهبری (و مسئولین)
در جامعه اسلامی بین حاکمیت (رهبر و مسئولین) و مردم باید وحدت و یکپارچگی وجود داشته باشد. این وحدت در اعتماد متقابل رهبری و مردم و مردمی بودن رهبر و حاکمیت خود را نشان خواهد داد.
اعتماد مردم به رهبری (و مسئولین)
قرآن کریم پیامبران را ناصح و خیرخواه مردم معرفی میکند: «أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ» (اعراف، ۶۸) لذا ایمان و اعتماد به انبیاء به عنوان رهبران الهی جامعه یکی از وظایف مؤمنان در کنار ایمان به الله است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه» (نساء، ۱۳۶) ایمان به چیزی یعنی حالت سکینه و اطمینان داشتن به آن چیز است (مصطفوی، ۱۴۳۰ ق: ۱/۱۶۵).
از همین روست که یکی از دستورات قرآن کریم، اطاعت از رسولان و رهبران الهی است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» (نساء، ۵۹) تا حدی که قرآن کریم، حتی نشانه ایمان را این میداند که هیچگاه در برابر قضاوتها و فرمانهای پیامبر که همان فرمان خدا است حتی در دل خود احساس ناراحتی نکنند، و به داوریها و احکام او بدبین نباشند (مکارم شیرازی، ۳/۴۵۵): «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُم ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً» (نساء، ۶۵)
اعتماد رهبری (و مسئولین) به مردم
قرآن کریم در وصف پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِین » (توبه، ۶۱) ایمان وقتی با اضافه لام می آید به معنای تصدیق کردن و صادق دانستن است (ابن عاشور، ۱۴۲۰ ق: ۱۰/۱۳۵). لذا در اینجا صفت پیامبر اکر (ص) تصدیق مؤمنین و اعتماد به حرفهای ایشان دانسته شده است. در همین راستاست که خداوند متعال به پیامبرش به عنوان رهبر جامعه اسلامی دستور میدهد با مؤمنان مشورت کند «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» (آل عمران، ۱۵۹) چرا که مشورت کردن با کسی جز با اعتماد به او و نیت خیر او امکان پذیر نیست.
مردمی بودن رهبری (و مسئولین)
یکی از شاخصهها و نشانههای مردمی بودن نظام اسلامی، مردمی بودن رهبر و مسؤلین است. خداوند در قرآن کریم در خصوص پیامبر اکرم (ص) به عنوان الگوی رهبران جامعه اسلامی و سیره مردمی آن چنین بیان میدارد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ» (آل عمران، ۱۵۹)، رسول ما به رحمتی از ناحیه ما نسبت به شما مهربان شده است، و به همین جهت به او امر کردیم که از شما عفو کند و برایتان استغفار نماید و با شما در امور مشورت کند، و وقتی تصمیمی گرفت بر ما توکل کند (طباطبائی، ۱۳۹۰ ق: ۴/۵۶).
در آیه فوق، نخست اشاره به یکی از مزایای فوق العاده اخلاقی پیامبر شده و میفرماید: در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدی در حالی که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند."فظ" در لغت به معنی کسی است که سخنانش تند و خشن است، و غلیظ القلب به کسی میگویند که سنگدل میباشد و عملاً انعطاف و محبتی نشان نمیدهد. بنا بر این، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنی خشونت است اما یکی غالباً در مورد خشونت در سخن و دیگری در مورد خشونت در عمل به کار میرود و به این ترتیب خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار میکند. فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ سپس دستور میدهد که از تقصیر آنان بگذر، و آنها را مشمول عفو خود گردان و برای آنها طلب آمرزش کن. وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ بعد از فرمان عفو عمومی، برای زنده کردن شخصیت آنها و تجدید حیات فکری و روحی آنان دستور میدهد که در کارها با مسلمانان مشورت کن و رای و نظر آنها را بخواه (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۳/۱۴۱-۱۴۲).
در آیه ای دیگر خداوند رسول اکرم (ص) را از جنس خود مردم توصیف کرده و ایشان را بسیار دلسوز جامعه معرفی میکند: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (توبه، ۱۲۸) معنای آیه این است: هان ای مردم! پیغمبری از جنس خود شما مردم بیامده که از اوصافش یکی این است که از خسارت دیدن شما و از نابود شدنتان ناراحت میشود، و دیگر اینکه او در خیرخواهی و نجات شما چه مؤمن و چه غیر مؤمن حریص است، و اینکه او نسبت به خصوص مؤمنین رؤوف و رحیم است (طباطبائی، ۱۳۹۰ ق: ۹/۴۱۱-۴۱۲).
اینکه در این آیه بجای" منکم"،" مِنْ أَنْفُسِکُمْ" آمده است. اشاره به شدت ارتباط پیامبر با مردم است، گویی پارهای از جان مردم و از روح جامعه در شکل پیامبر ظاهر شده است. به همین دلیل تمام دردهای آنها را میداند، از مشکلات آنان آگاه است، و در ناراحتیها و غمها و اندوهها با آنان شریک میباشد، و با این حال تصور نمیشود سخنی جز به نفع آنها بگوید و گامی جز در راه آنها بردارد، و این در واقع نخستین وصفی است که در آیه فوق برای پیامبر ذکر شده است.
به هر حال پس از ذکر این صفت (مِنْ أَنْفُسِکُمْ) به چهار قسمت دیگر از صفات ممتاز پیامبر که در تحریک عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عمیق دارد اشاره میکند. نخست میگوید: " هر گونه ناراحتی و زیان و ضرری به شما برسد برای او سخت ناراحت کننده است (عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ). یعنی او نه تنها از ناراحتی شما خشنود نمیشود، بلکه بی تفاوت هم نخواهد بود، او به شدت از رنجهای شما رنج میبرد، و اگر اصرار بر هدایت شما و جنگهای طاقتفرسای پر زحمت دارد، آن هم برای نجات شما، برای رهائیتان از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختی است.
دیگر اینکه" او سخت به هدایت شما علاقمند است"، و به آن عشق میورزد، (حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ)." حرص" در لغت به معنی شدت علاقه به چیزی است، و جالب اینکه در آیه مورد بحث به طور مطلق میگوید: " حریص بر شما است" نه سخنی از هدایت به میان میآورد و نه از چیز دیگر، اشاره به اینکه به هر گونه خیر و سعادت شما، و به هر گونه پیشرفت و ترقی و خوشبختیان عشق میورزد.
سپس به سومین و چهارمین صفت اشاره کرده، میگوید" او نسبت به مؤمنان رءوف و رحیم است" (بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ). بنا بر این هر گونه دستور مشکل و طاقتفرسایی را میدهد، آن هم یک نوع محبت و لطف از ناحیه او است (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ۸/۲۰۶-۲۰۸).
جمع بندی
بروز باور به توحید در جامعه ایمانی، وحدت اجتماعی است که از یک سو در وحدت بین مردم و رهبری و از سوی دیگر به وحدت بین خود مردم منتهی می شود. شاخصه های وحدت بین مردم و رهبری اعتماد متقابل بین ایشان و مردمی بودن رهبری است و شاخصه های وحدت بین مردم مدارا و گذشت و اخوت و همدلی میان ایشان است.
منابع
قرآن کریم
ابن عاشور، محمد طاهر، (۱۴۲۰ ق)، تفسیر التحریر و التنویر (تفسیر ابن عاشور)، چاپ اول، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی.
طباطبائی، سید محمد حسین، (۱۳۹۰ ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه اعلمی.
مصطفوی، حسن، (۱۴۳۰ ق)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، چاپ سوم، بیروت، دار الکتب العلمیة.
مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۷۴)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول.
نظر شما :