سلسله یادداشت ها پیرامون مکتب و اندیشه دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛(۱)

اصل «حکم عقل به وحدانیت خداوند» و مؤلفه «خداگرایی» در اندیشه امنیتی اسلام از منظر قرآن کریم با تکیه بر تفاسیر منتخب؛(۳۹)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
تعداد بازدید:۱۲۱
اصل «حکم عقل به وحدانیت خداوند» و مؤلفه «خداگرایی» در اندیشه امنیتی اسلام از منظر قرآن کریم با تکیه بر تفاسیر منتخب؛(۳۹)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی و جواد سلطانی فرد

با همکاری آقای حمید صادقی

مقدمه

امنیت یکی از موضوع های بسیار مهمی است که در قران و روایات به گستردگی به آن اشاره شده است. البته صورت فارسی و عربی این کلمه به شکل های «امنیت» و «اامنیه» در متون اسلامی موجود نیست و بیشتر توجه به این موضوع با عبارات و مشتقاتی از ثلاثی مجرد «امن» صورت پذیرفته است. در مجموع از ریشه یا کلمه «امن»، ۶۲ کلمه مشتق، حدود ۸۷۹ بار در قرآن به کار رفته که از این تعداد کاربرد، ۳۵۸ مورد در آیات مکی و ۵۲۱ مورد در آیات مدنی این واژه استفاده شده است.

موضوع امنیت از دیدگاه اسلام، به ویژه در تعالیم قرآن کریم، بسیار مورد توجه قرار گرفته و ابعاد و انواع آن نیز در این کتاب آسمانی به طور مبسوط و مشروح بیان شده است.در بسیاری از آیات قرآن کریم، اهمیت و ضرورت امنیت به صورت کلی و عام بیان شده است. همچنین رابطه امنیت و ایمان (که اساس تعالیم قرآن کریم است) از نظر معنا و نیز آثار مترتب بر هر یک از آن، از نکاتی است که ارزش و اهمیت موضوع امنیت را بیشتر آشکار می کند. مکه، این حرم امن الهی، از دیدگاه قرآن کریم نماد و سمبل امنیت معرفی شده و مهم ترین ویژگی آن، که محل ویژه و جایگاه ممتاز عبادت شناخته می شود، امنیت است.

هدف اصلی این یادداشت، بررسی و تبیین تأثیر حکم عقل به وحدانیت خداوند با تکیه بر تفاسیر منتخب (المیزان، تسنیم، نمونه، أطیب البیان و کشف الأسرار) است که از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و درنهایت یافته های خود را به کمک روش تحلیل محتوا از نوع مضمون تحلیل نموده است.

در این یادداشت به بررسی اصل «حکم عقل به وحدانیت خداوند» پرداخته شده که متخذ از مبنای «عقل» است. از این اصل مولفه «خداگرایی» استخراج شده است. بر اساس این مؤلفه ها به ترتیب شاخص های «تنظیم روابط فرهنگی-اجتماعی با محوریت خداوند» و «مبارزه با فتنه انگیزان» حاصل شده است. اگر موادر مطرح شده در این زمینه مورد توجه متولیان تأمین امنیت و همچنین مردم قرار گیرد، جنگ افروزان و فتنه انگیزان ناکام مانده و جامعه اسلامی طعم امنیت مستقر و پایدار را خواهد چشید.

مبنای «عقل»

یکی از مبانی ای که پس از بررسی مبدأ معرفت شناختی به دست می آید، مسأله عقل و عقلانیت در اسلام و قرآن کریم است.

واژه عقل، مصدر «عقل یعقل» در کتاب‌های لغویان، به معانی مختلفی به کار رفته است (نک: احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ماده عقل، ۴، ۶۹؛ ابن درید، الاشتقاق، ماده عقل؛ جوهری، صحاح اللغة، ماده عقل؛ فیومی، مصباح المنیر، ماده عقل؛ ابن منظور، لسان العرب، ماده عقل؛ راغب، مفردات قرآن، ماده عقل). عقل، در لغت به معنای امساک و منع است. از مجموع کتاب‌های لغویان استفاده می‌شود عقل به معانی فهم، معرفت، قوّه و نیروی پذیرش علم، علم، تدبّر، نیروی تشخیص حق از باطل و خیر از شر، آمده است. البته عقل در علوم مختلف، دارای معانی اصطلاحی متفاوتی می‌باشد (نک: رسائل ابن سینا، ۱، ۸۹ - ۸۷ مثلاً به نظر می‌رسد در مباحث تربیتی، عقل ضمن حفظ معنای لغوی منع و امساک، اصطلاحاً نیروی تشخیص و فهم و ادراک می‌باشد که پس از تشخیص حق از باطل و خیر از شر، مشوّق است تا انسان بر طبق آن فهم و تشخیص، به عمل صالح دست یابد و در نتیجه، نفس را از عمل نسنجیده، گناه، و انحراف، ضبط و منع نماید.

علامه طباطبائی، ذیل آیه هفتم سوره «ق» فرموده‌اند:

«قلب چیزی است که انسان به وسیله آن تعقل می‌کند و در نتیجه، حق و باطل و خیر و شرّ را از یکدیگر تمییز می‌دهد.» (علامه طباطبایی، المیزان، ۱۸، ۳۵۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳، ۱۲۲).

قرآن کریم مکرراً با نهیب «افلا یعقلون»، «افلا تعقلون» انسان را به عقل ورزی تشویق می‌کند. در قرآن، تدبر، (سوره محمد، آیه ۲۴) تفکر (سوره انعام، آیه ۵۱)، تفقه (سوره توبه، آیه ۸۷)، تذکر (سوره ص، آیه ۲۹)، نظر (سوره یوسف، آیه ۱۰۹)، عبرت آموزی (سوره یوسف، آیه ۱۱۱؛ نک: میبدی، کشف الأسرار، ۲، ۲۲۹) به عنوان کارهای عقل، قلب و لبّ ذکر شده‌اند.

حاصل این‌که، عقل در متون اسلامی به معنای اصطلاحی منع و بازداشتن خاص و متناسب با سعادت و هدایت انسان که باز داشتن از ضلالت و انحراف است استعمال شده است. شایان ذکر است مراد از عقل در تعبیر و مفهوم دینی - اسلامی همین تفسیر و توضیحی است که با استناد به فقرات مختلف روایت هشام با کمک آیات و روایات و کلمات علما بیان گردید.

ناگفته نماند که جهان بینی توحیدی که ناشی از مبنای «عقل» و تفکر استدلالی و عقلانی است، به وضوح در جمهوری اسلامی ایران دیده می شود. توضیح آنکه انقلاب اسلامی ایران و نظام سیاسی جمهوری اسلامی نه تنها برمبنای جهان‌بینی توحیدی بنا شده، بلکه رسالت خود را در مقابله با جهان‌بینی مادی تعریف کرده است. حتی با مروری اجمالی بر اندیشه‌های نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی (مطهری، ۱۳۸۵: شریعتی، ۱۳۷۴) و به ویژه اندیشه‌ها و رفتار امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار و معمار نظام جمهوری اسلامی ایران، به خوبی می‌توان دریافت که انقلاب اسلامی ایران برمبنای جهان‌بینی توحیدی و در نقطه مقابل جهان‌بینی مادی شکل گرفته است (امام خمینی (ره)، ۱۳۸۶ و قاضیزاده، ۱۳۷۷.) از دیدگاه این اندیشمندان و به ویژه امام خمینی (ره) «افق بشری فقط محدود به جهان مادی و محسوسات نیست. در ورای عالم ظاهر و شهادت، عالم غیب و الهی هم وجود دارد که برتر و بالاتر از جهان محسوس است و در واقع هستی واقعه همان ا ست.» (نک: جوادی آملی، تسنیم، ۱۲، ۹۱).

اصل «حکم عقل به وحدانیت خداوند»

یکی از اصولی که از مبنای «عقل» سرچشمه می گیرد، «حکم عقل به وحدانیت خداوند» است. بهترین روش برای اثبات خداوند که در گفتمان دینی از آن به «اصل توحید» یاد می شود اثبات عقلانی وجود خداوند است که مفصلاً در علم کلام از آن بحث می شود.

در اندیشه قرآن، خداوند، محور آفرینش، کمال و هدایت است و در ذات و فطرت انسان جای دارد و انسان با او آشناست، به همین دلیل، انسان همواره در جست و جوی اوست و بسیاری از امور خود را در ارتباط با او تنظیم می نماید. البته این بدان معنا نیست که انسان فاقد اراده و مسلوب الاختیار باشد، بلکه تصمیم گیرنده و مختار است و اختیار او در طول اراده خداوند می باشد. به عبارت دیگر، خدا و ارادة او در تمام زندگی انسان ساری و جاری است و انسان نیز باید در این راستا و کسب رضایت الهی و زیست متناسب با قوانین و فرمان های الهی کوشش نمای د (نک: درویشی، تأملی نظری امنیت ملی، ۸ و۷.)

بسیاری از براهین همچون برهان امکان و وجوب که آن را اسدّ دانسته اند بر همین اساس (تفکر عقلانی) شکل گرفته اند. به مناسبت و به طور مختصر اشاره ای به برهان امکان و وجوب خواهیم داشت:

به یقین در جهان خارج موجودی هست. این موجود اگر واجب الوجود باشد ادعای ما (که وجود خداوند یا همان واجب الوجود است) ثابت می‌شود و اگر ممکن الوجود باشد، با توجه به نیازمندی آن به علت و با توجه به امتناع تسلسل و دور، به موجودی نیاز دارد که وجودش معلول موجود دیگری نباشد و چنین موجودی، واجب الوجود (یا همان خداوند) است.

شاید بسیاری از اندیشمندان غیر مسلمان، این برهان را نپذیرند و یا برخی اندیشمندان مسلمان نیز نقدهایی در مورد این برهان مطرح کرده باشند، اما در طرف مقابل، بسیاری از اندیشمندان، با قدرت به تبیین نکات دقیق فلسفی و نیز پاسخ اشکالات وارده بر این برهان می‌پردازند.» نک: (جوادی آملی، تسنیم، ۵، ۱۴۳- ۱۶۵؛ نک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۲، ۱۶۲).

مؤلفه «خداگرایی»

یکی از مؤلفه های گرفته شده از اصل «حکم عقل به وحدانیت خداوند»، مؤلفه «خداگرایی» است. این مؤلفه هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی توحید جریان دارد؛ بدین معنا که فرد موحد و همچنین جامعه موحد در رفتار و روابط و به طور کلی در سبک زندگی، رضایت خداوند را در نظر داشته و سمت و سوی زندگی و رشد و پیشرفت آنان به سمت قرب الهی است.

به علاوه، گرایش به خدا به معنای آن است که خدا قادر به انجام هر کاری است و اصل و ریشه هر چیزی به خدا بر می‌گردد. خداگرایی خدا را مالک و آفریننده همه هستی می‌داند و خاستگاه و فرجام همه‌چیز معرفی می‌کند. در برخی از موارد گرایش به خدا در برابر انسان گرایی قرار داده شده‌است. به باور گرایش به خدا جهان از تنها ماده ساخته نشده‌است و چیزی فراتر از جسم و ماده نیز وجود دارد. جهانی فراطبیعی وجود دارد. در خداگرایی باور بر این است که روح وجود دارد.

البته گفتنی است که گرایش به خدا و گرایش به سمت معنویت، به معنای ترک دنیا و دوری از لذات حلال نیست. توضیح آنکه اساس جهان بینی اسلامی این است که عالم آفرینش، باطل و بیهوده آفریده نشده و هدفدار و براساس حق و عدالت است:

«وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ.» (سوره حجر، آیه ۸۵)

و ما آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آنهاست نیافریدیم مگر براساس حق از همین جاست که به دنیا و مظاهر آن با خوشبینی می‏نگرد و انسان را به استفاده از لذایذ دنیا مانند تجمل و زینت، حتی در مساجد و در حال نماز و نیز خوردن و آشامیدن فرمان می‏دهد و از کسانی که زینتها و روزیهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده حرام کرده‏اند بازخواست می‏کند:

«یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ. قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ.» (سوره اعراف، آیه ۳۱).

ای فرزندان آدم! نزد هر مسجدی زینت خود را حفظ کنید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد. بگو چه کسی زینتی را که خدا بربندگانش پدید آورده و نیز روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو آن در این دنیا برای مؤمنان هم هست ولی در آخرت مخصوص آن هاست.

این مؤلفه شاخصه هایی دارد که عبارتند از:

شاخص «تنظیم روابط فرهنگی و اجتماعی با محوریت خداوند»

از اقدامات مهم رسول خدا (ص) ایجاد نگرشی جدید در بعد فرهنگی جامعه بود که موجب تحول در روابط بین ملت ها گردید. تا پیش از آن، پادشاهان، رؤسای قبایل، اشراف و بزرگان، معمولاً روابط خود با دیگران را بیشتر بر اساس منافع مادی، زیر سلطه در آوردن قبایل و سرزمین های یکدیگر تنظیم می کردند و مردم را به سوی این اهداف سوق می دادند.

رسول خدا (ص) این صف بندی ها و جبهه گیری ها را مردود اعلام کرد و آموخت که دو جبهه ای که واقعاً در مقابل یکدیگر قرار دارند، جبهه حق (خداوند) و جبهه باطل (شیطان) است. جبهه حق، جبهه یکتاپرستان، عدالت خواهان و صالحان است. جبهه باطل، جبهه مشرکان، کافران، ستمگران و مفسدان است. مسلمانان باید میان خود، پیوند برادری برقرار کنند و با ظالمان و مفسدان مبارزه نمایند. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ.» (سوره فتح، آیه ۲۹).

محمّد، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند.

این خصیصه را می توان به خوبی در سیره و سنت حضرات معصومین و پیامبران الهی علیهم السلام مشاهده کرد. و می توان گفت حضرت اباعبدالله الحسین ع سمبل و نمونه بسیار خوبی از این ویژگی است. کسی که پرچمدار قیام درجهت نفی طاغوت بوده و ترجمان این آیه شریفه است که:

«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ.» (سوره نحل، آیه ۳۶).

ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید.

حضرت اباعبدالله الحسین (ع) تی برای اثبات مدعایش، به بیان حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (ص) پرداخت که فرمود:

«ایّهاالنّاس، انّ رسول‌اللَّه (صلّی اللَّه‌علیه‌وآله) قال: «من رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام اللَّه، ناکثاً لعهداللَّه، مخالفاً لسنّة رسول‌اللَّه یعمل فی عباداللَّه بالاثم والعدوان ثم لم یغیّر بقول و لا فعل کان حقّاً علی اللَّه ان یدخله مدخله» (مجلسی، بحارالأنوار، ۴۴، ۳۸۱).

هر کس حاکم جائر و ستمکاری را ببیند که حرام الهی را حلال می شمارد و پیمان خدا را در هم می ۔ شکند، با سنت پیامبر خدا مخالفت می کند و در میان مردم به گناه و تجاوز و شکستن حریم اشتغال دارد، ولی کسی علیه او عکس العمل و واکنشی نشان ندهد و سخنی نگوید، بر خداست که او را در جایگاه آن ستمکار قرار دهد.

از آنجایی که هدف و غایت اصلی امام حسین (ع) در قیام الهی خویش، احیای دستورات الهی و دین رسول الله و در یک کلام، حاکمیت الله بود، مجبور بود که با طاغوت زمان خویش، یعنی بنی امیه مبارزه کند.

به طور کلی محبت ورزیدن به خاطر خداوند و دشمن داشتن بخاطر خداوند، از مفاهیمی است که در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است که به عنوان نمونه می‌توان به این آیات اشاره نمود:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْاخِرَةِ کمَا یئِسَ الْکفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ.» (سوره ممتحنه، آیه۱۳)

ای کسانی که ایمان آورده اید، مردمی را که خدا بر آنان خشم رانده، به دوستی مگیرید. آنها واقعاً از آخرت سلب امید کرده‌اند، همان گونه که کافران اهل گور قطع امید نموده‌اند.

شاخص «مبارزه با جنگ افروزان و فتنه انگیزان»

شاخصه بعدی که در ذیل اصل «حکم عقل به وحدانیت خداوند» می توان مطرح شود، آن است که در صورتی که مخالفان اسلام بخواهند از برخورد محبت آمیز، منطقی و توأم با دلسوزی اسلام سوءاستفاده نمایند و فتنه انگیزی کنند، دستور اسلام مبارزه با آنهاست؛ چیزی که در سیره نبوی در برخورد با یهودیان، مشرکان و منافقان قابل مشاهده است؛ چنین دستوری موجب سهولت در خداگرایی فرد و جامعه که بحث از آن ضمن مؤلفه پیشین گذشت می شود. آیات زیر مبیّن همین معناست.

آیه اول:

«وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِنْ قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ» (س وره بقره، آیه ۱۹۱).

و آنها را [= بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آنجا که شما را بیرون ساختند [= مکه‌]، آنها را بیرون کنید! و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آنجا با شما بجنگند. پس اگر (در آنجا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزای کافران!

آیه دوم:

«وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَی الظَّالِمِینَ» (سوره بقره، آیه ۱۹۳).

و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی، و سلب آزادی از مردم،) باقی نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نیست.

آیه سوم:

«وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (سوره أنفال، آیه ۳۹).

و با آنها پیکار کنید، تا فتنه [= شرک و سلب آزادی‌] برچیده شود، و دین (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرک و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خودداری کنند، (خداوند آنها را می‌پذیرد؛) خدا به آنچه انجام می‌دهند بیناست.

آیه چهارم:

«یسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا یزَالُونَ یقَاتِلُونَکُمْ حَتَّی یرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ یرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (سوره بقره، ۲۱۷).

از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال می‌کنند؛ بگو: «جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است؛ ولی جلوگیری از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است؛ و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمی‌دارد) حتی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما می‌جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند؛ ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد می‌رود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.

آیه پنجم:

«وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا» (سوره نساء، آیه ۷۵)

چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد (ستمدیده‌ای) که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما!

آنچه در این آیات بر آن تاکید شده و نشان دهنده اندیشه اسلام پیرامون امنیت است و در سیره نبوی نیز به منصه ظهور رسیده است، ضامن تامین امنیت امت اسلامی در برابر تهدیدات جهانی و تهدیدات سازمان یافته داخلی است.

جمعبندی و نتیجه گیری

از منظر قرآن کریم امنیت، عنصری اساسی و حیاتی برای یک جامعه است. در طول تاریخ زندگی بشر همواره حوادثی مرکّب از حقّ و باطل جریان داشته که سبب ایجاد ناآرامی‌ها وآشوب‌ها شده است. این حوادث که در فرهنگ اسلامی «فتنه» نامیده می‌شوند، همواره وحدت جوامع انسانی را دچار اختلال کرده که در این میان تاریخ جامعة اسلامی مملوّ از فتنه‌هایی است که با وجود هشدارها و انذارهایی که قرآن کریم و ائمّة معصوم (علیهم‌السّلام) نسبت به وقوع آنها داده‌اند، در امّت اسلام روی داده است؛ فتنه‌هایی چون فتنة سقیفه که مسیر خلافت و امامت امیرالمؤمنین (ع) بعداز رحلت پیامبر (ص) را منحرف کرد و تباهی‌ها وفسادها از این مدخل به جامعة نوپای اسلامی راه پیدا کرد و فتنه‌هایی چون جمل، نهروان و صفّین در دوران خلافت امیر مؤمنان (ع) که هر کدام به نوبة خود سبب ایجاد فسادها و خونریزی‌ها و جلوگیری از حاکمیّت از استقرار حکومت الهی شد. نمونه‌هایی از اینگونه حوادث در جامعة اسلامی می‌باشند.

قرآن کریم به عنوان هادی بشریّت همواره خطر بروز فتنه‌ها را در جوامع گوشتزد نموده است و نسبت به آن هشدار داده است و ضرورت مقابلة همگانی با آن را بیان فرموده است.

در یادداشت حاضر، بعد فرهنگی-اجتماعی اندیشه امنیتی اسلام با تکیه بر تفاسیر منتخب با مبنای «عقل» مورد بررسی قرار گرفته است. تلاش بر آن بوده است که از این مبانی، اصول، مؤلفه و شاخص های مرتبط با موضوع استخراج گردد. در یادداشت حاضر به بررسی مبنای «زندگی اجتماعی انسان» پرداخته شده و از این میان به اصل «حکم عقل به وحدانیت خداوند» اشاره شده است. از این اصل مولفه «خداگرایی» استخراج شده است. بر اساس این مؤلفه به ترتیب شاخص های «تنظیم روابط فرهنگی و اجتماعی با محوریت خداوند» و «مبارزه با جنگ افروزان و فتنه انگیزان» حاصل شده است. امید است که با مدنظر قرار دادن این اصل و به تبع مؤلفه و شاخص های آن، بتوان بعد فرهنگی-اجتماعی کشور را از آسیب های بالقوه و بالفعل دشمنان ایمن ساخت.

آحاد جامعه اسلام و همچنین متولیان تامین امنیت در جامعه به ویژه در بعد فرهنگی-اجتماعی باید به این موارد توجه ویژه ای داشته باشند و با آگاه سازی مردم و نصب العین خود قرار دادن این موارد، از هرگونه اقدامی که موجب وابستگی جامعه اسلامی به دشمنان می شود (در هر حوزه ای به ویژه حوزه فرهنگ) جلوگیری کنند.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. ابن سینا، (۱۴۰۰) رسائل، قم، انتشارات بیدار.
  3. ابن‌فارس، احمد بن فارس‏، (۱۴۰۴) معجم مقاییس اللغة، با تحقیق و تعلیق عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الإعلام الإسلامی.
  4. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، (۱۴۱۴) لسان العرب، با تحقیق و تصحیح جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع‏.
  5. جوادی آملی، عبداله (۱۳۹۰) تسنیم، قم، اسراء.
  6. حسینی زبیدی، محمد مرتضی‏، (۱۴۱۴) تاج العروس من جواهر القاموس ‏، با تحقیق و تصحیح علی هلالی، بیروت، دارالفکر.
  7. درویشی، فرهاد، (۱۳۷۶) تاملی نظری بر امنیت ملی: تمهیدات و رهیافتها، تهران، انتشارات فرماندهی و ستاد سپاه.
  8. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، (۱۴۱۲) مفردات ألفاظ القرآن با تحقیق و تصحیح صفوان عدنان داوودی، بیروت، دارالقلم.
  9. طباطبایی، سید محمد حسین، (۱۳۷۴) المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
  10. مجلسی، محمدباقر، (۱۴۰۳) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام با تحقیق و تصحیح جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۷۴) تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة

کلید واژه ها: اصل عقلانیت خداگرایی اندیشه امنیتی اسلام قرآن کریم روابط فرهنگی عدالت همه جانبه


نظر شما :