سلسله یادداشت ها پیرامون مکتب و اندیشه دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛(۱)

اصل حقیقت جوئی در بعد سیاسی نظریه دفاعی امام خمینی(ره)؛ (۶۳)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
تعداد بازدید:۷۷
اصل حقیقت جوئی در بعد سیاسی نظریه دفاعی امام خمینی(ره)؛ (۶۳)

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی و محمدحسین جمشیدیان

با همکاری حمید صادقی

مقدمه

موضوع این یادداشت اصل حقیقت جوئی در بعد سیاسی نظریه دفاعی امام خمینی (ره) است. این اصل با ویژگی های فطری انسان در ارتباط است. مطابق این اصل انسان بنا به طبیعت و فطرت خویش در پی نیل و دستیابی به حقیقت است و در این راه هیچگونه ارام و قراری نمی پذیرد.

مفهوم حقیقت جوئی

معمولا واژه حقیقت جوئی را با خود کلمه حقیقت تعریف می کنند. برای مثال حقیقت جوئی در لغتنامه دهخدا حقیقت جویی با حقیقت طلبی تعریف شده است.

شهید مطهری در خصوص حقیقت جوئی چنین عنوان نموده اند:

مقوله ی حقیقت را می توان مقوله ی «دانایی» یا مقوله ی «دریافت واقعیّت جهان» هم نامید. مقصود این است که در انسان چنین گرایشی وجود دارد؛ گرایش به کشف واقعیّتها آنچنان که هستند؛ درک حقایق اشیاء کما هی علیها؛ اینکه انسان می خواهد جهان را، هستی را، اشیاء را آنچنان که هستند دریافت کند. از دعاهای منسوب به پیغمبر اکرم است که می فرموده است: «اللّهمّ ارنی الاشیاء کما هی» .

اساساً آن چیزی که به نام «حکمت» و «فلسفه» نامیده می شود هدفش همین است. اصلاً اگر بشر دنبال فلسفه رفته است برای همین حس بوده است که می خواسته حقیقت را و حقایق اشیاء را درک کند. نام این حس را می توان «حسّ فلسفی» هم گذاشت. می خواهید بگویید «حقیقت جویی» ، می خواهید بگویید «مقوله ی حقیقت» ، «مقوله ی فلسفی» یا «مقوله ی دانایی» . جمله ای هست- که من دیدم قدیم ترین کسی که این تعبیر را به کار برده است بو علی سینا بوده و دیگر من اطلاع ندارم که قبل از او هم چنین تعبیری بوده است یا نه؛ بعدها شیخ اشراق و دیگران نیز این تعبیر را به کار برده اند- در مورد غایت و هدف فلسفه، یا تعریف فلسفه به حسب غایت و نتیجه اش؛ می گوید: «صیرورة الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینیّ» یعنی نتیجه ی نهایی فیلسوف شدن این است که انسان، جهانی عقلانی بشود شبیه جهان عینی؛ یعنی این جهان عینی را دریافت کند آنچنان که هست، بعد خودش بشود یک جهانی، ولی آن جهان بیرون، جهان عینی است، این همان جهان باشد ولی صورت عقلی همان جهان. این مسأله ی حقیقت یا حقیقت جویی، از نظر فیلسوفان همان کمال نظری انسان است، و انسان بالجبلّه و بالفطره می خواهد کمال نظری پیدا کند یعنی حقایق جهان را درک کند. چنین گرایشی در انسان برای رسیدن به حقایق جهان وجود دارد. (مطهری، 495:13755)

حقیقت جوئی و سیاست

رابطه میان حقیقت جوئی و سیاست رابطه پیچیده ای است. این پیچیدگی البته در یک اصل ساده یعنی خود میل فطری بشر به حقیقت جوئی ریشه دارد. با این حال پیچیدگی مدنظر حاصل طرق خاصی است که اندیشمندان در تبیین نظریات سیاسی مبتنی بر نیل به حقیقت ارائه کرده اند.

برای مثال نظم سیاسی آرمانشهری افلاطون مبتنی است بر رابطه میان حقیقت جوئی شخص فیلسوف و برپایی یک نظم سیاسی حاصل از حکمت او. در چنین فرمولی سیاست صحیح بایستی مبتنی بر مبانی دانش و حقیقت بنا شوند.

در ساده ترین صورت خویش انسان از آن رو که بنابه فطرت خویش در پی فهم و کشف حقیقت است از متابعت و تسلیم در برابر نظام ها و فرامینی که مبنایی در حقیقت ندارند، سر باز می زند. در چنین شرایطی علم حقیقی انسان به وجود خالق و پروردگار به عنوان حقیقت متعالی که سازنده جهان است او را وادار به تسلیم در برابر او و فرامین وی می سازد.

بدین ترتیب در نتیجه میل انسان به حقیقت دو نتیجه حاصل می شود:

  • عدم تسلیم در برابر قدرتهای مادی و دنیوی که در دل حقیقت ریشه ندارند
  • تلاش برای برپایی نظام سیاسی مبتنی بر فرامین الهی و پیروی از چنین نظم سیاسی

حقیقت جوئی در بعد سیاسی نظریه دفاعی امام خمینی(ره)

تا اینجا تلاش شد که به صورت عمومی با مفهوم اصل حقیقت جوئی آشنا شد. اکنون زمان بحث در خصوص این اصل و رابطه آن با مولفه هایش در نظریه دفاعی امام خمینی(ره) است.

اصل حقیقت جویی دارای مؤلفه ولایت مداری و شاخصه هایی همچون ضرورت اسلامی سازی حکومت، تداوم ولایت نبوی در ولایت فقیه، قانون مندی و قانون پذیری در سیاست و همچنین مؤلفه عبودیت دارای شاخصه هایی همچون ترجیح عزت بر منفعت از سوی سیاستمداران، تقویت روابط با کشورها و نیروهای مستقل جهانی و... می باشد.

مولفه ولایتمداری

این مولفه نیز جزو مولفات هویتی و جان بخش به بعد سیاسی نظریه دفاعی امام خمینی(ره) است.  علاوه بر معانی عمومی، ولایت به عرصه سیاست نیز مربوط می شود و به معنای حق زعامت پیامبر و ائمه در عرصه سیاست و لزوم تبعیت مردم و مومنین از ایشان در حکومت است.

بر همین اساس امام خمینی(ره) نظریه ولایت فقیه را برای برطرف کردن خلاء ناشی از غیبت امام زمان در عرصه سیاست طرح کرده اند. بنابراین ولایت فقیه تابعی از بحث ولایت در اسلام است.

« به حرفهای آنهایی که برخلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب‏ ‏می کنند و می خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند ‏‏[‏‏اعتنا نکنید‏‏]‏‏ اگر چنانچه فقیه در کار‏ ‏نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا، یا طاغوت، یا خداست، یا‏ ‏طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است. وقتی‏ ‏غیر مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزۀ او‏ ‏وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتی از بین می رود که به امر خدای تبارک و‏ ‏تعالی یک کسی نصب بشود. شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی فهمند اسلام چه‏ ‏است؛ نمی فهمند فقیه چه است؛ نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه. آنها خیال می کنند که‏ ‏یک فاجعه به جامعه است! اینها اسلام را فاجعه می دانند، نه ولایت فقیه را. اینها اسلام را‏ ‏فاجعه می دانند، ولایت فقیه فاجعه نیست. ولایت فقیه، تَبَع‏‎‎‏ اسلام است.‏» (صحیفه امام خمینی(ره)،ج10، 1389: 221)

مولفه عبودیت

مولفه بعدی که در بعد سیاسی نظریه دفاعی امام خمینی(ره) اهمیت زیادی دارد، مولفه عبودیت است. این مولفه نیز مشابه مولفه پیشین از وجوه متمایز و مشخصه انقلاب اسلامی است. در معنای سیاسی آن، عبودیت به معنای عدم تسلیم و حرف شنوی در برابر قدرتهای مادی و شیطانی و تسلیم در برابر خداوند و اطاعت از او است. امام خمینی(ره) از این رو مشکل بسیاری از کشورهای اسلامی را عبودیت در برابر امریکا و غرب به جای عبودیت در برابر خداوند می دانند.

« مصیبت عظیم آن است که امریکا که قریب نیم قرن بر مسلمانان جهان بخصوص‏ ‏منطقه، هر چه خواسته است ستم کرده و مخازن آنان را غارت نموده است، دولتها نه تنها‏ ‏از ترس امریکا نمی توانند اظهار مظلومیت مظلومان را حتی در کشورهای خودشان‏ ‏بشنوند، بلکه چنانچه دیدیم با ملت غارتزدۀ ایران که با نهضت اسلامی خود می خواهد‏ ‏فریاد مظلومانه سر دهد و به ملتهای مظلوم جهان داد خود را برساند، چه ها کرده و در‏ ‏مخالفت با ایران حتی از امریکا و اسرائیل گوی سبقت را ربودند، و برای تقرب به‏ ‏ستمکاران، با تمام قوای تبلیغاتی و تسلیحاتی به متجاوز به ایران کمک نمودند. به جای‏ ‏آنکه به ملت و دولت برادر خود دست اخوت و وحدت دهند، به امریکا و اسرائیل دست‏ ‏عبودیت و ذلت دادند و به توطئه علیه ملت ایران برخاستند. ما اکنون از بسیاری از‏ ‏دولتهای به اصطلاح اسلامی مأیوس هستیم و امیدی به هدایت آنان نداریم؛ مگر آنکه‏ ‏خداوند متعال نظر عنایتی فرماید و تحولی در آنان به وجود آورد تا مسائل را آنگونه که‏ ‏شایسته است، بررسی نمایند، و خود و کشور خود را از چنگال گرگان جهانخوار نجات‏ ‏دهند.» (صحیفه امام خمینی(ره)،ج16، 1389: 511)

نتیجه گیری

اصل حقیقت جوئی یکی از اصولی است که نشان می دهد بعدسیاسی نظریه دفاعی امام خمینی(ره) با ابعاد وجودی انسان در ارتباط است. این سخن از آن روست که باور به حقیقت جوئی آدمی به نوبه خود ریشه در مبانی اعتقادی و تلقی خاصی از فطرت آدمی دارد.همچنین از اصل حقیقت جوئی دو مولفه به هم پیوسته اسخراج می شود. از یک سو عدم پذیرش ولایت و باور باطل و از سوی دیگر تسلیم و خضوع در برابر حق در عرصه نظر و ولایت مداری و تبعیت از نظام ولایی در عرصه عمل و سیاست. بدین ترتیب در بعد سیاسی نظریه دفاعی امام خمینی(ره) میان مبانی انتزاعی اعتقادی و واقعیت های انضمامی ولایت مداری و عدم حکومت جور واسطه ای به نام اصل حقیقت جوئی قرار دارد که سبب تعین مبانی در مولفه های عینی می شود.

منابع

  1. امام خمینی(ره)، روح الله، صحیفه امام خمینی(ره)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389.
  2. مطهری، مرتضی، فطرت، جلد 1، تهران، صدرا، 1398

کلید واژه ها: حقیقت جویی بعد سیاسی نظریه دفاعی امام خمینی(ره) عبودیت ولایتمداری عزتمداری


نظر شما :