درآمدی بر اندیشه دفاعی- امنیتی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران(۷)

اندیشه امنیتی در اسلام؛ عوامل تهدید کننده، نتایج و پی آمدها

سرتیپ دوم پاسدار دکتر عباسعلی فرزندی
۰۱ تیر ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۴ یادداشت های علمی
تعداد بازدید:۱۶۴۴
اندیشه امنیتی در اسلام؛ عوامل تهدید کننده، نتایج و پی آمدها

پس از بحث و بررسی در رابطه با اهداف و زمینه های اندیشه امنیتی در اسلام به عوامل تهدید کننده، نتایج و پی آمدهای اندیشه امنیتی در اسلام پرداخته می شود

عوامل تهدید کننده امنیت در جامعه از نگاه اسلام

اسلام با علل و عوامل تهدیدکننده امنیت به شدت و بی ملاحظه برخورد کرده است. در یک نگاه، بسیاری از چیزهایی که در اسلام تحریم و منع شده است به این خاطر است که امنیت فردی و اجتماعی را در معرض مخاطره قرار می دهد. در اینجا به برخورد اسلام با پاره ای از عوامل تهدیدکننده امنیت اشاره می شود:

الف) آزادی مفرط: 

آزادی افراد در مخالفت و انتقاد از دولت و حکومت اسلامی تا جایی است که به امنیت اجتماعی و وحدت ملی، آسیبی وارد نسازد. اما اگر مخالفتها و کارشکنی ها به جایی برسد که برای امنیت ملی و وحدت اجتماعی، عامل تهدیدکننده محسوب شود، حکومت موظف است که با جدیت و بی ملاحظه با آن برخورد نماید و توطئه ها را خنثی نماید.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

«إِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ تَمَالَئُوا عَلَی سَخْطَهِ إِمَارَتِی وَ سَأَصْبرُ مَا لَمْ أَخَفْ عَلَی جَمَاعَتِکُمْ، فَإِنَّهُمْ إِنْ تَمَّمُوا عَلَی فَیَالَهِ هَذَا الرَّأْیِ انْقَطَعَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ، وَ إِنَّمَا طَلَبُوا هَذهِ الدُّنْیَا حَسَداً لِمَنْ أَفَاءَهَا اللَّهُ عَلَیْهِ فَأَرَادُوا رَدَّ الْأُمُورِ عَلَی أَدْبَارِهَا، وَ لَکُمْ عَلَیْنَا الْعَمَلُ بکِتَاب اللَّهِ تَعَالَی وَ [سُنَّهِ رَسُولِهِ] سِیرَهِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ الْقِیَامُ بحَقِّهِ وَ النَّعْشُ لِسُنَّتِهِ..» (نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹)

یعنی همانا ناکثین و پیمان شکنان به جهت نارضایتی از حکومت من به یکدیگر پیوستند و من تا آنجا که برای وحدت اجتماعی شما احساس خطر نکنم صبر خواهم کرد; زیرا آنان اگر برای اجرای مقاصدشان فرصت پیدا کنند، نظام جامعه اسلامی متزلزل می شود. آنها از روی حسادت بر کسی که خداوند حکومت را به او بخشیده است به طلب دنیا برخاسته اند. می خواهند کار را به گذشته بازگردانند. حقی که شما به گردن ما دارید، عمل کردن به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و قیام به حق و برپاداشتن سنت او است.

به همین خاطر وقتی این گروه (ناکثین) دست به آشوب زدند و امنیت جامعه را به خطر انداختند، حضرت با آنها جنگید و آنها را تارومار کرد. حضرت می فرماید:

بر کارگزاران و خزانه داران بیت المال مسلمین که در فرمان من بودند و بر مردم منطقه ای که تمامی آنها بر اطاعت من و وفاداری در بیعت با من وحدت داشتند، هجوم آوردند، آنان را از هم پراکندند و به زیان من در میانشان اختلاف افکندند و بر شیعیان من تاختند. (نهج البلاغه، خطبه ۲۱۸)

ب) مرتد:

اگر در فقه اسلامی نسبت به مرتد برخورد سخت گیرانه ای صورت می گیرد یک فلسفه مهم آن این است که ارتداد در جامعه اسلامی نوعی ایجاد تزلزل و بی ثباتی و عدم امنیت است. به نظر می رسد که ارتداد یک توطئه هماهنگ علیه نظام اسلامی و امنیت فکری و دینی مسلمانان بوده است. باارزش ترین مقوله زندگی بشر، دین و آیین او است و هدف از تشکیل نظام اسلامی نیز عینیت بخشیدن به دین است. «ارتداد» درواقع به معنای برافراشتن پرچم مخالفت و بی اعتنایی به چنین اصلی است. اگر هر کس و هر گروه آزاد باشند تا هرگونه و هر وقت که اراده نمودند، وارد عرصه دین شوند و هرگاه میلشان کشید به آن پشت پا بزنند بزرگترین ضربه و خدشه را بر چهره دین و حیثیت آن وارد می سازند. دشمنان توطئه گر برای اجرای نقشه های خویش به راحتی در پیکره نظام اسلامی و جامعه متدینان نفوذ می کنند و پس از حصول مقاصد، بی هیچ دغدغه خاطر و خطر عاجل از آن خارج می گردند و به همین خاطر افراد معمولی، دچار تزلزل فکری و تشویش ذهنی و عدم امنیت اعتقادی می گردند و چه بسا ارتباط خو درا با نظام فکری سیاسی متبوع خویش قطع نمایند. به همین دلیل آیات مربوطه قرآن، حاکی از آن است که دشمنان تمایل بسیار دارند که هر روزه تعدادی از مسلمانان دچار تردید و از اسلام گریزان شوند. «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَاب لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْد إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْد أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْد…»; (سوره بقره، آیه ۱۰۹) یعنی بسیاری از اهل کتاب (یهود و نصاری) از روی حسد آرزو کردند شما را بعد از پذیرش اسلام و ایمان، به حال کفر بازگردانند با آنکه حق برای آنها کاملاً روشن شده است. (نک، سوره نساء آیه ۸۹، سوره آل عمران آیات ۱۰۰و ۱۷۲)

جالب این است که از آیه ۷۲ سوره آل عمران برمی آید که تعدادی از نیروهای کفار تبانی کردند تا بامدادان در حضور پیامبر (ص) ایمان بیاورند و شامگاهان مجدداً دست از اسلام بردارند تا از این طریق مسلمانان دچار شک و شبهه شوند و آنان را نسبت به آیین خود بدبین سازند. علامه طباطبایی (ره) در ذیل این آیه می فرماید:

«آنان برای توجیه کار خودشان می گفتند ما فکر می کردیم اسلام، امارات و دلایلی بر حقانیت و درستی خود دارد ولی وقتی مسلمان شدیم، مشاهده کردیم که چنین نیست و شواهدی بر بطلان آن برای ما آشکار شد و این توطئه ای بود که برای ایجاد تردید در مؤمنین اندیشیده بودند.» (طباطبایی، ۳/۲۵۷)

خلاصه اینکه فلسفه اعدام مرتد، حفظ امنیت داخلی جامعه اسلامی و جلوگیری از نفوذ بیگانگان و نامحرمان در حریم اعتقادات دین مردم است. اگر در برابر مرتد سکوت شود، بیم آن می رود که هر روز افرادی به توطئه ای بر ضد مسلمانان برخیزند و برای ایجاد تزلزل در ایمان مؤمنان و در هم ریختن امنیت اسلامی، از طریق ارتداد وارد شوند و اینجا است که جامعه مبتلا به بحران فکری اجتماعی می گردد به خصوص اینکه کارهای تخریبی معمولاً آثار سریع دارند. اگر به افراد اجازه داده شود هر روز که مایل هستند خود را وفادار به اسلام معرفی کنند و سپس استعفا دهند، در این صورت هرج ومرج بر جامعه اسلامی حاکم خواهد شد. در چنین فرضی مدارا، نه تنها روا نیست بلکه زمینه ساز توطئه های ویرانگر و فعالیت توطئه سازان حرفه ای، مانند سلمان رشدی ها برای ضربه زدن به اسلام و مسلمانان خواهد بود.

البته باید توجه داشت که حکم اعدام مرتد مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون خود دارد و درصدد اظهار و تبلیغ و آشکار شدن آن نیست; یعنی اگرکسانی درصدد تحقیق باشند مشمول حکم مرتد نیستند حتی اگر نتیجه تحقیق آنها بازگشت از اسلام و گرایش به آیین دیگری باشد مشروط بر آنکه سخنی بر خلاف اسلام نگویند. همین نکته نشان می دهد که احکام مرتد به این خاطر است که شخص مرتد تجری و جسارت این را پیدا نکند که امنیت دینی و فکری مردم را متزلزل سازد.

ج) محارب:

اگر می بینیم که اسلام نسبت به محارب برخورد سخت و خشنی دارد (قتل، به دار آویختن، قطع دست و پا و تبعید) باز به این خاطر است که محارب، امنیت سیاسی و اجتماعی و بلکه فکری و دینی مردم را دچار سستی و تزلزل می سازد و جامعه را دچار هرج و مرج می گرداند.

قرآن کریم می فرماید:

«إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاف أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ عَظیمٌ
إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» (سوره مائده، آیه ۳۴-۳۳)

یعنی کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ بر می خیزند و اقدام به فساد در روی زمین می کنند (و با تهدید اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند) این است که اعدام شوند و یا به دار آویخته شوند یا دست و پای آنها به عکس یکدیگر (دست راست و پای چپ) بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات بزرگی دارند مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند...

درتعریف فقهی محارب آمده است:

«المُحَارِبُ هُوَ کُلُّ مَن جَرَّرَ سِلاحَهُ اَو جَهَّزَهُ لِاِخافَهِ النَّاسِ وَ اِرادهِ الاِفساد فِی الاَرضِ فِی برّ کانَ اَو فِی بَحرٍ، فی … و یَستَوی فِیه الذَّکَرِ وَ الاُنثی.» (امام خمینی، جلد ۲، فصل ۶، مسئله ۱)

یعنی: محارب به کسی گفته می شود که سلاح خود را برهنه یا آماده کند تا مردم را بترساند و در زمین افساد و خرابکاری کند چه در خشکی باشد و یا در دریا، چه در شهر باشد و یا غیر آن، چه زن باشد یا مرد. به تعبیر دیگر کسی که از راه اسلحه مردم را تهدید کند و امنیت مردم را در معرض خطر قرار دهد و اغتشاش و اضطراب در میان مردم ایجاد کند، محارب به حساب می آید.

د) قتل و آدم کشی

تحریم شدید قتل و آدمکشی نشان دهنده اهمیت امنیت جانی افراد جامعه در نگاه اسلام است. یکی از گناهان بسیار بزرگ که چه بسا موجب خلود در آتش می شود قتل است. قرآن کریم می فرماید: «وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَ…»; (سوره نساء، آیه ۹۳) یعنی هر کس، مؤمنی را عمداً بکشد جزای او جهنم است در حالی که جاودانه در آن می ماند و خداوند بر او غضب می کند و او را از رحمتش دور می سازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.

قرآن کریم در زمینه سلب امنیت جانی افراد جامعه و قتل و آدمکشی به یک نکته بسیار مهم اشاره می کند و آن این است که قتل یک نفر همانند قتل همه افراد جامعه است، چنان که احیای یک نفر معادل احیای همه انسانهاست. «مِنْ أَجْلِ ذَٰلِکَ کَتَبْنَا عَلَیٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَ …»; (سوره مائده، آیه ۳۲) یعنی به همین جهت بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل و یا فساد در روی زمین بکشد چنان است که گویی همه انسانها را کشته است و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.

مرحوم علامه طباطبائی در ذیل این آیه می فرماید:

«تک تک اشخاص این نوع، افراد یک نوعند و شاخه های یک تنه درخت اند در نتیجه یک فرد از این نوع، از انسانیت همان را دارد که هزاران فرد آن را دارند و هزاران فرد از این حقیقت، همان را دارند که یک فرد دارد و تنها غرض خدای تعالی از خلقت افراد این نوع و تکثیر نسل آن، این است که این حقیقت که در تک تک افراد عمری کوتاه دارد، همچنان در روی زمین باقی بماند. به همین منظور نسلی را جانشین نسل سابق می کند تا نسل لاحق مانند سابق، خدا را در روی زمین عبادت کند، بنابراین اگر یک فرد از این نوع کشته شود، خلقت خدا تباه گشته و غرض خدای سبحان که بقای انسانیت نسل بعد از نسل بود، باطل شده است و قاتل در مقام معارضه با مقام ربوبی برآمده است.» (طباطبایی، ۵/۵۱۵)

از این آیه، اهمیت امنیت جانی افراد روشن می شود و با توجه به اینکه این آیات در محیطی نازل شده است که خون بشر در آن ارزشی نداشت، عظمت آن آشکارتر می گردد.

ه) سخریه، عیبجویی، القاب زشت، گمان بد، تجسس و غیبت

تحریم بسیاری از اموری که مرتبط با حقوق مردم است در اسلام، در واقع نوعی پیشگیری و بازدارندگی از عوامل تهدیدکننده امنیت و مصونیت شخصیتی و حیثیتی افراد جامعه است. در فقه اسلامی روی حرمت حیثیت و آبروی افراد تکیه فراوان شده است. به همین خاطر در اسلام اموری مانند غیبت، تهمت، بهتان، افترا، تجسس، سوءظن، اهانت، استخفاف، تمسخر، آزار و اذیت مردم و دروغ گفتن به افراد حرام شده است. اگر اینگونه امور، در اسلام تحریم نمی شد امنیتی برای عرض و آبرو و شخصیت افراد باقی نمی ماند.

ای کسانی که ایمان آورده اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نه زنانی، زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید. بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان، نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند. ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها (سوءظن ها) بپرهیزید چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز تجسس نکنید و هیچیک از شما دیگری را غیبت نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ همه شما از این امر کراهت دارید، تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است. (سوره حجرات، آیات ۱۲-۱۱)

«دستورهای ششگانه ای که در این دو آیه مطرح شده است (نهی از سخریه، عیبجویی، القاب زشت، گمان بد، تجسس و غیبت) هرگاه به طور کامل در یک جامعه پیاده شود، آبرو و حیثیت افراد جامعه را از هر نظر بیمه می کند. نه کسی می‌تواند به عنوان خود برتر بینی دیگران را وسیله تفریح و سخریه قرار دهد و نه می‌تواند زبان به عیبجویی این و آن بگشاید و نه با القاب زشت، حرمت و شخصیت افراد را در هم بشکند و نه حق دارد حتی گمان بد ببرد و نه در زندگی خصوصی افراد به تجسس بپردازد و نه عیب پنهانی آنها را برای دیگران فاش کند. به تعبیر دیگر، انسان چهار سرمایه دارد که همه آنها باید در دژهای این قانون قرار گیرد و محفوظ باشد: جان و مال، ناموس و آبرو. تعبیرات آیات فوق و نیز روایات اسلامی نشان می دهد که آبرو و حیثیت افراد همچون مال و جان آنها است. اسلام می‌خواهد در جامعه اسلامی امنیت کامل حکمفرما باشد نه تنها مردم در عمل و با دست به یکدیگر هجوم نکنند، بلکه از نظر زبان و از آن بالاتر از نظر اندیشه و فکر نیز در امان باشند. واین امنیتی است در بالاترین سطح که جز در یک جامعه دینی امکان پذیر نیست.» (مکارم شیرازی، ۱۳۷۳: ۲۲/ ۱۸۶-۱۸۵)

خداوند در آیه ۵۵ سوره نور، به کسانی که دارای دو صفت ایمان و عمل صالح هستند نوید امنیت و از میان رفتن تمامی اسباب خوف و وحشت را می دهد و در آیات دیگر چند عامل عمده را به عنوان عوامل تهدید کننده امنیت و آفت امان دانسته و ضمن هشدار در این مورد آنها را از جرائم بزرگ ضد بشری بر شمرده است:

  1. فتنه (واژه فتنه و مشتقات آن در قرآن مجید ۶۰ بار ذکر شده و در معانی گوناگون به کار رفته است؛ گاه به معنای آزمایش و امتحان (عنکبوت ،۲)، گاه به معنای فریب دادن (اعراف، ۲۷)، گاه به معنای گمراهی (مائده ،۴۱) و…)
  2. تعدی یا تجاوز به حریم حقوق دیگران (شامل قتل، مسخره کردن، تهمت، تصرف ناحق اموال و …)
  3. افساد و ایجاد بی نظمی و اختلال در روابط اجتماعی (بر هم زدن ثبات) (خسروی، ۱۳۹۱: ۱۱۳-۱۱۲)

نتایج و پیامدهای امنیت:

حصول امنیت دارای نتایج و پیامدهای مختلفی می‌باشد که برخی از آنها عبارتند از:

الف) نعمتی بی بدیل

«امنیت» یک نعمت بی‌بدیل بوده و در همه ابعاد فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، قضائی و غیره از نیازهای اصلی فرد و جامعه بوده و ایجاد گسترش آن نیز وظیفه آحاد ملت، حکومت‌ها و دولت‌هاست.

ب) نیازی فطری

امنیت از ضروری‌ترین نیازهای بشر از آغاز زندگی‌اش است و پاسخ‌گویی به سایر نیازهای بشر در سایه وجود آن امکان می‌یابد و می‌توان امنیت را به‌عنوان یک نیاز فطری بشر تلقی کرد.

ج) عاملی مهم برای رشد و توسعه فرهنگی

هیچ مکتب یا نظام حقوقی نمی‌تواند خود را نسبت به موضوع امنیت بی‌تفاوت قلمداد نماید زیرا امنیت گذشته از این‌که فی‌نفسه یکی از ضروری‌ترین نیازهای بشر است بلکه عامل مهمی برای رشد و توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی است.

د) زمینه ساز تکامل و ارتقاء بشر

اسلام امنیت را یکی از اصول زندگی و حالتی اجتناب ناپذیر در زندگی جمعی و عنصری ضروری بهره وری از مزایا و مواهب حیات و نیز زمینه ساز تکامل و ارتقاء بشر تلقی کرده و از آن به عنوان یکی از مقدس‌ترین آرمان‌های بشری و الهی یاد نموده است (سبحانی فر و همکاران، ۱۳۹۱، ۲۵)

ه) عامل آرامش قلبی و وسعت رزق و روزی

امنیت مبتنی بر ایمان هر سه معنای امروزی از امنیت شامل: امنیت عینی مثل وسعت رزق و روزی، امنیت ذهنی با تاکید بر موضوعات کلیدی چون صبر و توکل، و وجه روانی که همان آرامش و اطمینان قلبی است را باز نمایی می کند (غرایاق زندی، ۱۳۸۹: ۷)

و) زمینه ساز و حافظ نعمت‌ها

امنیت نقش مهم و بستر سازی در زندگی انسان دارد زیرا امنیت هم زمینه و هم حافظ سایر نعمت‌ها و امکانات است. امام علی (ع) در این رابطه می‌فرمایند «رفاهیه العیش فی الامن» (آسایش و شیرینی مواهب دنیا تنها در پرتو امنیت لذت بخش و گوارا است) (خسروی، ۱۳۹۱: ۱۱۱).

ز) عامل استفاده صحیح از مواهب الهی

همچنین، با توجه به آیه ۱۱۲ سوره مبارکه نحل: «وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُّطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ» برخی از عوامل چون: یاد خداوند متعال، پیوند با ولایت، وحدت و انسجام و همدلی، پیروی از دستورات الهی، استفاده صحیح از مواهب الهی و … از عوامل پایداری امنیت است.

در نهایت می‌توان بیان داشت: «امنیت» یک نعمت بی‌بدیل بوده و در همه ابعاد فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و … از نیازهای اصلی فرد و جامعه می‌باشد؛

در اسلام از عوامل تهدید کننده امنیت به وفور نام برده شده که برخی از آنها عبارتند از: سخریه، عیبجویی، القاب زشت، گمان بد، استبداد، منازعه، وحشت، تجسس، غیبت، آزادی مفرط، فتنه، ظلم و موارد متعدد دیگری که در پژوهش به آنها اشاره شده است.

امنیت از ضروری‌ترین نیازهای بشر از آغاز زندگی‌اش است و پاسخ‌گویی به سایر نیازهای بشر در سایه وجود آن امکان می‌یابد و می‌توان امنیت را به‌عنوان یک نیاز فطری بشر تلقی کرد که به عنوان عنصری ضروری جهت بهره وری از مزایا و مواهب حیات و نیز زمینه ساز تکامل و ارتقاء بشر تلقی گردیده و از آن به عنوان یکی از مقدس‌ترین آرمان‌های بشری و الهی یاد شده است و نتایجی چون: یاد خداوند متعال، پیوند با ولایت، وحدت و انسجام و همدلی، پیروی از دستورات الهی، استفاده صحیح از مواهب الهی و … می‌توان از پیامدهای امنیت شمرد.

منابع و مراجع:

پس از قرآن کریم و نهج البلاغه

  1. ) امام خمینی، تحریر الوسیله،، کتاب الحدود
  2. خسروی، علی رضا (۱۳۹۱)، مکتب امنیتی امام خمینی، تهران، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، چاپ اول، تهران
  3. سبحانی فر (۱۳۹۱)، محمد جواد و همکاران، اندیشه‌های دفاعی فرمانده معظم کل قوا با نگرشی بر مکتب دفاعی اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع)
  4. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، جامعه مدرسین قم
  5. غرایاق زندی، داوود (۱۳۸۹)؛ مفهوم امنیت ایمانی در قرآن کریم، فصلنامه مطالعات راهبردی، تهران، سال سیزدهم، شماره سوم
  6. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (۱۳۷۳)، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه

کلید واژه ها: اندیشه امنیتی اندیشه امنیتی در اسلام پیامدهای امنیت امنیت عوامل تهدید کننده امنیت سردار فرزندی


نظر شما :