نگرانی شدید آمریکا از تعمیق روابطِ ایران و چین
با توجه به تحولات عظیم و اساسی که در نظامِ اقتصاد بینالمللی و تغییرات شگرفی که در نظمِ بینالمللیِ جدید رخ داده و ظهور برخی کشورها تحت عنوانِ قدرتهای نوظهور اقتصادی، بسیاری از صاحبنظران بر این گمان هستند که قرن ۲۱، قرن آسیا است. همچنانکه پیشبینی میشود که دو قدرت بسیار مهم آسیایی یعنی چین در شرق آسیا و هند در جنوبِ آسیا در قرن بیست و یکم و از سال ۲۰۲۵ به بعد طبق بسیاری از شاخصها به اولین و سومین قدرتِ اقتصادی دنیا تبدیل خواهند شد. همین مسئله باعث میشود که آنها در مورد آسیا به عنوان قطبِ اقتصاد جهانی با نگاه مثبتتری بنگرند.
همۀ صاحبنظران بر این مسئله اتفاق نظر دارند که چین طی چند سال آینده تبدیل به اولین قدرت اقتصادی جهان خواهد شد؛ این امر در پرتو چند واقعیت اقتصادی، جغرافیایی و جمعیت شناسی تحقق پیدا میکند. چین از لحاظ وسعت، یکی از وسیعترین کشورهای جهان است و بیشترین جمعیت را فعلاً در دنیا دارد. از همه مهمتر، چین به واسطۀ توسعه اقتصادی که در چند دهۀ اخیر حاصل کرده به سرعت تبدیل به بزرگترین بازار جهان و در عین حال یکی از بزرگترین تولیدکنندگانِ کالاهای مختلف شده است. از این رو انتظار میرود کشورهایِ مختلف و بلوکهای اقتصادی در جهان توجه بیشتری نسبت به چین داشته باشند. به عنوان مثال اتحادیه اروپا که تا پیش از این بزرگترین شریکِ تجاری و اقتصادیاش، ایالات متحده آمریکا بود به تدریج در حالِ گردش به سمت چین است و این مسئله به ویژه بعد از بروز تنشهایِ متعدد تجاری بین واشنگتن و بروکسل شدت بیشتری پیدا کرده است. اخیراً نیز شاهد نشستی بین سران چین و سران اتحادیه اروپا با هدف تبیین و ایجادِ چشماندازهای لازم برای توسعۀ روابط دو جانبه بودیم.
در این بین کشور هند نیز به واسطۀ وسعت، جمعیت و منابعی که در اختیار دارد به تدریج نقش خود را در اقتصاد جهانی ارتقاء داده و پیشبینیها حاکی از آن است که تا چند سال آینده هند به سومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شود. این مسئله نقش مهمی در تبیین آیندۀ کشور هند و موقعیت آن در اقتصاد جهانی دارد. در عین حال ژاپن به عنوان کشوری که مدتها دومین اقتصاد جهان بود - و البته امروز موقعیتش کاهش پیدا کرده - همچنان در زمرۀ یکی از کشورهای مهم جهان است که نامش در زمینۀ اقتصادی، تجاری و صنعتی همچنین در زمینۀ تکنولوژیهای نوین مطرح است. کشور کرۀ جنوبی نیز بهرغم اینکه از لحاظ جمعیت و وسعت چندان به حساب نمیآید، اما با توجه به توان و تولیدِ صنعتیاش و فناوری پیشرفتهای که در اختیار دارد، از جمله کشورهای مطرح اقتصادی در جهان محسوب میشود.
روسیه را نیز به عنوان یک قدرتِ اوراسیایی نباید از قلم انداخت؛ کشوری که یک پایش در اروپا و یک پایش در آسیا است. به همین دلیل روسیه را میتوان یک کشور نیمه آسیایی محسوب کرد. هر چند روسیه به لحاظ منابع انرژی در جهان حرف اول را میزند و قدرت اقتصادی قابل توجهی هم دارد، اما هنوز اقتصادش به صورت قابل توجهی به صادرات نفت و گاز و برخی اقلامِ صنعتی متکی است. با این وجود روسیه از پتانسیل زیادی برای گسترش روابط با دیگر کشورها برخوردار است. با توجه به این واقعیتها مشاهده میکنیم که آمریکا تلاش زیادی میکند تا مانع از افزایش قدرت اقتصادی چین شود و در این مسیر دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور تروریست آمریکا از انواع ابزارهایی که در اختیار دارد از جمله جنگ تجاری و تحمیل تعرفههای جدید بر پکن بهره میگیرد. دولت واشنگتن و نیروهای مسلح این کشور در قالب وزارت دفاعِ آمریکا تأکید خود را بر تمرکزِ نیروهای نظامی آمریکا در منطقۀ آسیا پاسیفیک قرار دادهاند و ۶۰ درصد نیروی دریایی آمریکا در این منطقه مستقر شده است. تمام این اقدامات به این دلیل است که ایالات متحده آمریکا از تبدیل شدن چین به قدرتِ اقتصادی نخست جهان و همچنین افزایش نقش نظامی و نفوذِ آن در این عرصه بسیار بیمناک و در عین حال مدعی است که متحدان و شرکای آمریکا در شرق آسیا در این زمینه نگرانیهایی دارند و خواهان تداوم و افزایش حضور نظامی آمریکا در این منطقه هستند. به طور خاص از کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی و تایوان نام برده میشود.
با توجه با این واقعیتها، جمهوری اسلامی ایران که اکنون تحت فشارهای فزایندۀ غرب به طور کلی و آمریکا به طور خاص در قالب سیاست یا کارزار فشار حداکثری قرار دارد و متأسفانه واشنگتن در زمینه کاهش صادرات نفتی ایران به توفیقاتی نیز دست پیدا کرده، با توجه به واقعیتهای خارجی و لزوم کاهش فشارهای آمریکا بر کشور، چرخش قابل توجهی به سمت شرق داشته است. در این راستا ما شاهد مذاکرات بر سر توافق ۲۵ ساله بین ایران و چین هستیم که شش زمینۀ اصلی از مسائل تجاری، اقتصادی و نفتی گرفته تا فناوریهای نوین اینترنتی و سرمایهگذاری در امور امنیتی و دفاعی را در بر میگیرد.
طبیعتاً این مسئله موجب نگرانی آمریکا شده و از هم اکنون آنها ساز مخالف خود را به صدا درآوردهاند. مقامات واشنگتن مدعی هستند که این توافق موجب ایجاد تهدید بیشتر از جانب ایران برای متحدان منطقهای آمریکا مانند عربستان، رژیم صهیونیستی و … خواهد شد. از این رو واشنگتن در خصوص سند راهبردی ایران و چین بارها مخالفت قاطع خود را اعلام کرده است. ولی واقعیت این است که نه فقط ایران بلکه بسیاری دیگر از کشورها اکنون در حال بازتعریف روابطِ قبلی خود با بلوک غرب هستند و در این راستا توجه بسیار بیشتری به کشورهای حوزۀ شرق مانند چین، هند، ژاپن، کره جنوبی و حتی روسیه دارند، چرا که میدانند در قرن ۲۱، توسعۀ اقتصادی جهان حول قدرتهای بزرگ آسیایی میچرخد.
منبع تحلیل: شورای راهبردی روابط خارجی
توضیح: «گزارشات و تحلیلهای راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیلهای راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاهها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمیباشد.»
نظر شما :