مهار قدرت چین هدف راهبرد آسیا پاسیفیک آمریکا
رئیسجمهور وقت آمریکا؛ جرج بوش پدر از لزومِ مهار یا موازنه سازیِ افزایش قدرت چین و حمایت از آن سخن به میان آورد. «بیل کلینتون» نیز در راستای سیاست تشویق پکن به مشارکتِ فعال در نهادهای اقتصادی منطقهای و بینالمللی ایدۀ ایجاد پاسیفیک جدید را ارائه داد که بر حضور قوی ایالاتمتحده در پاسیفیک تأکید میکرد.
در ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ (آبان ماه سال ۱۳۹۰) «باراک اوباما»، رئیسجمهور آمریکا از تغییر در سمتگیری سیاست خارجی آن کشور از غرب آسیا که محور سیاست خارجی سلف او، جرج بوش پسر بود، به منطقۀ پاسیفیک خبر داد و توجه به این منطقه را به عنوان اولویت خود مطرح کرد. «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه وقت آمریکا از جایگاهِ محوری آمریکا در آسیا پاسیفیک و راهبرد ویژه این کشور برای گسترش سرمایهگذاری، ارتباطات دیپلماتیک و روابط اقتصادی و راهبردی در این منطقه سخن به میان آورد و افزود: «ظهور قدرتهای اقتصادی جدید از آسیا پاسیفیک نوید دهندۀ این بود که قرن کنونی، قرن آسیا پاسیفیک است و آمریکا نیز خواستار نفوذ بیش از پیش در آن است.»
«دونالد ترامپ»، رئیسجمهور تروریست کنونی آمریکا رویکردی سراسر تهاجمی در منطقۀ آسیا پاسیفیک با تمرکز بر تقابل با چین را محور سیاست خارجی خود قرار داد و ضمن نادیده گرفتنِ سیاست تعاملی در قبال پکن و خروج از ساز و کارهای مشارکتی نظیر اتحادیه ترانس پاسیفیک؛ مهار چین را سیاست رسمی خود قرار داد. در این راستا ایالات متحده علاوه بر برخورداری از نیروهایِ نظامی و غیرنظامی در منطقه، برای گسترش و تحکیمِ اتحادهای رسمی و روابط خود با ژاپن، کرۀ جنوبی، فیلیپین، تایلند و استرالیا، همکاریهای راهبردی با دیگر دولتهای منطقۀ پاسیفیک را هم راهبری نموده تا از این راه هزینههای امنیتی حفظ نظم در منطقه را کاهش دهد و طیفِ وسیعی از مشارکتهای غیررسمی میان این کشور و هند، سنگاپور، اندونزی، نیوزیلند و ویتنام در قالب همکاریهای راهبردی را به انجام رساند.
این توجه به آسیا پاسیفیک باعث کاهش تمرکز آمریکا از سایر مناطق خصوصاً منطقۀ خلیجفارس شد و خلأ قدرتی را به وجود آورد که سایر قدرتها از جمله چین از آن استفاده نموده و به گسترش نفوذ و دایرۀ منافع خود اقدام کردند. زمانی که دولت دونالد ترامپ سیاست تحریم ایران در قالب راهبرد فشار حداکثری به قصد تغییر سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه و کوتاه کردن دست این کشور از منطقه را در دستور کار خود قرار داد، ایران انگیزۀ بیشتری برای نزدیکی به چین پیدا کرد و به این کشور به عنوان گزینهای برای تعدیلِ فشارهای واشنگتن نگریست و گسترش روابط خود با پکن را محورِ تلاشهای دستگاه دیپلماسی خود قرار داد.
در این راستا در ماههای اخیر سخن از تمایل ایران و چین برای ورود به روابط نزدیک در قالب یک پیمان جامع راهبردی بیش از پیش به گوش میرسد. به طوری که پیشنویس آن از سوی ایران به طرف چینی ارائه گردید. خلیجفارس به صورت راهبردی و در ابعاد مختلف با منافع پکن گرهخورده است. اهمیت خلیجفارس برای پکن به موقعیت ژئوپلیتیک آن، فرصتهای اقتصادی، مسائل امنیت و از همه مهمتر به وفور منابع انرژی این منطقه بر میگردد. در این میان جمهوری اسلامی ایران و چین از امکانات بالقوه و بالفعل وسیعی برای گسترش مناسبات خود، به ویژه روابط بازرگانی و اقتصادی برخوردارند. روشن است جمهوری اسلامی ایران به دلیل برخورداری از منابعِ غنی انرژی، تسلط بر سواحل وسیع در خلیجفارس و دریای عمان، دارا بودن زیرساختهایِ فکری و مادی لازم برای پیشرفت صنعتی و استقلال عمل در سیاست خارجی خصوصاً در مواجهه با ایالاتمتحده بیش از دیگر کشورهای منطقه خلیجفارس از امکانات لازم برای گسترش روابط با چین برخوردار است. از طرف دیگر چین با اتخاذ اصول احترام متقابل به تمامیت ارضی و حق حاکمیت کشورها، عدم تجاوز و مداخله در امور داخلی کشورها، برابری و منافع متقابل و همزیستی مسالمتآمیز به عنوان چراغ راهنمای سیاست خارجی خود و مخالفت با سیاستهای تهاجمی و مداخلهگرایانۀ آمریکا گزینهای جذاب برای ایران است.
آنچه اهمیت گسترش روابط ایران و چین را برای دو طرف ضروری ساخته عبارت است از:
- پیشینۀ تاریخی و تمدنی دو کشور که به قدمتِ راه باستانی ابریشم است.
- سیاست مستقل تهران و پکن در مقابلِ ایالاتمتحده آمریکا در منطقه که بر مقابله با یکجانبهگرایی و مداخله جوییِ واشنگتن تأکید دارد.
- موقعیت راهبردی ایران و قرار گرفتن آن در مسیر راهبردیِ پروژه کمربند - جاده که از اهمیت فراوانی برای چین برخوردار است.
- وحدت نظر دو کشور در بسیاری از مسائل و بحرانهای منطقه نظیر بحران سوریه، مقابله با تروریسم تکفیری و حل مسالمتآمیز بحرانها.
قابلیت فعلیت بخشیدن به همکاری گستردۀ پکن در سایه روابط راهبردی با تهران بیش از هر چیز مدیون انحراف توجهِ واشنگتن از خلیجفارس به آسیا پاسیفیک است. ایران ضمن پافشاری بر راهبرد منطقهای خود می تواند با روابط گسترده با چین بخش مهمی از فشارهای واشنگتن را خنثی نماید.
منبع تحلیل: شورای راهبردی روابط خارجی
توضیح: «گزارشات و تحلیلهای راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیلهای راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاهها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمیباشد.»
نظر شما :