تشکیلِ دولت لبنان؛ استمرارِ جدال اراده مقاومت در مقابلِ استعمارِ آمریکایی

۲۴ آذر ۱۳۹۸ | ۰۹:۳۰ کد : ۲۲۰ تحلیل راهبردی
تعداد بازدید:۱۵۶۹
سعد حریری که یک بار استعفا داده و حاضر نشد به سیاست‌هایِ اصلاحِ اقتصادی و مبارزه با فساد مهرِ تأیید بزند در حاشیه رایزنی‌هایِ فراکسیون‌هایِ پارلمان، مجدداً فعال شده و ناچار است به بازیِ سیاسیِ مطلوب آمریکا و سعودی ادامه دهد
تشکیلِ دولت لبنان؛ استمرارِ جدال اراده مقاومت در مقابلِ استعمارِ آمریکایی

تشکیلِ دولت لبنان؛ استمرارِ جدال اراده مقاومت در مقابلِ استعمارِ آمریکایی

سعد حریری که یک بار استعفا داده و حاضر نشد به سیاست‌هایِ اصلاحِ اقتصادی و مبارزه با فساد مهرِ تأیید بزند در حاشیه رایزنی‌هایِ فراکسیون‌هایِ پارلمان، مجدداً فعال شده و ناچار است به بازیِ سیاسیِ مطلوب آمریکا و سعودی ادامه دهد

 

سال‌هاست که راهبردهایِ آمریکایی، از تحملِ هزینه راهبردهایِ نظامی برایِ اینکه دیگر کشورها و ملت‌ها را به تسلیم وادارند، می‌گذرد. در افغانستان و پس از سال‌ها اشغالِ وحشیانه این کشور و شریک نمودنِ کشورهای ناتو در اشغال و هزینه‌هایِ آن، ناچار به اجرایِ نظریه خرید امنیت با کمکِ مالی کشورهای عربیِ حاشیه خلیج فارس شدند ولی این راهبرد حاصلی نداشت و ماه‌هایِ گذشته شاهد مذاکرات آمریکا با طالبان برای خروج از افغانستان بودیم.

راهبرد جایگزین آمریکا و تیمِ استعماری ‌آن در منطقه بر جنگِ نرم و ترکیب ابزارهای سخت و نرم تکیه کرده و به جایِ توان نظامی از ابزارِ فشارِ اقتصادی و تحریم برایِ فقیرسازی و تسلیم پذیر کردنِ ملت‌ها و دولت‌ها روی آورده‌اند، ابزارِ نظامی مانند سلاحِ ضد بشری در اختیار آمریکا است و آن‌را علیه ایران، عراق، سوریه، لبنان و حتی کشورها و قدرت‌هایِ بزرگ به کار می‌گیرند تا به موازاتِ دیگر ابزارهایِ جنگ نرم و براندازی، امکان بازگرداندنِ موازنه قدرت به نفع خود در غرب آسیا و یا دیگر حوزه بین‌المللی را تأمین نمایند.

در لبنان از طریقِ عناصر سیاسی، طائفه‌ای و فاسد که در نظامِ سیاسی این کشور لانه کرده و غارتِ مردم و کشور همواره در دستورِ کارِ آن‌ها بوده، تلاش کرده‌اند این کشورِ مقاوم را در 4 دهه گذشته به حیاط خلوتِ امن برای رژیم صهیونیستی تبدیل کنند، ولی منحنیِ قدرتِ مقاومت از یک گروه سیاسی به بخشِ عظیمی از مردم و طوائف و در ساختارهایِ رسمی تبدیل شده و به مهمترین عنصرِ نگران کننده برایِ موجودیت رژیم صهیونیستی و یا طرح‌هایِ منطقه‌ایِ استعماریِ آمریکایی و صهیونیستی تبدیل شده است. اهرمِ اقتصادی در کنار نظامِ فاسد طائفه‌ای و مجموعه‌ای از چهره‌ها و احزاب فاسد و مزدور در لبنان، آخرین ترفند و تیرِ ترکش آمریکا برای تحققِ رویای نابودیِ مقاومت است که با موج سواری بر اعتراضاتِ معیشتی و اقتصادیِ مردم کلید خورده است. طراحی کودتای نرم در لبنان از طریقِ هسته‌هایِ آموزش دیده و البته با گروه‌هایِ وابسته همچون سمیر جعجع، جنبلاط، حریری و جمیل تلاش کرد تا به سرعت اعتراض به سیاستِ مالیاتیِ تیم حکومتیِ حریری را به شعارها و راهکارهایِ سیاسی به خروج از بحران تبدیل کند و راه‌حلِ بن‌بست اقتصادی و معیشتی را در حذفِ حزب الله از ساختارِ حکومتی مطرح کرده و تحتِ عنوان حکومتِ تکنوکرات روندهایِ قانونی را در گروگان نگه دارد.

حریری که یک بار استعفا داده و حاضر نشد به سیاست‌هایِ اصلاح اقتصادی و مبارزه با فساد مهرِ تأیید بزند در حاشیه رایزنی‌هایِ فراکسیون‌هایِ پارلمان مجدداً فعال شده و با اینکه از سرنوشتِ شوم خاشقچی و کابوسِ دستگیریِ مجدد توسط «محمد بن سلمان»، ولیعهد عرباستان سعودی در رنج است، ولی ناچار است به بازیِ سیاسی مطلوب آمریکا و سعودی ادامه دهد. رایزنی‌هایِ اخیر از سویِ «میشل عون»، رئیس‌جمهور لبنان برایِ تشکیلِ دولت تکنو سیاسی که با تأیید سعد حریری بر رویِ کاندیدا کردن «محمد صفدی» متمرکز شده بود با عدمِ اجرای شروط سه گانه صفدی از سوی حریری برایِ حمایت علنی، مجدداً به نقطه صفر بازگشت و سعد حریری دوباره برایِ خود و باقی‌ ماندن در نخست وزیری فضاسازی کرد، چرا که فکر می‌کردند محمد صفدی با حمایت‌هایِ سه‌گانه حریری، مفتی اهل سنت و حزب المستقبل و پشتیبانیِ قوی هشت مارس در مسیرِ هدف‌گذاری شده آمریکا حرکت نخواهد کرد و لبنان تسلیم نخواهد شد.

آمریکا از طریقِ فقیرسازی لبنان و ممانعت از انتقالِ دلار به عرصه اقتصادیِ لبنان سیستم اقتصادی، معیشتی و حتی دارویی و غذایی در لبنان را به گروگان گرفته تا جریان‌هایِ سیاسی راه نجات خود را در حذفِ حزب‌الله قرار دهند، حال آن که لبنان با تکیه بر منابعِ جدید نفتی و گازی و اقتصاد خدماتی و مجاورت با سوریه به عنوانِ منبع کشاورزی و غذایی و اعلامِ آمادگی روسیه، چین و ایران برای همکاری‌هایِ اقتصادی و مالی و سرمایه‌گذاری و تأمین نیازهای گوناگون آن گونه که از زبان «سیدحسن نصرالله» مورد تأکید قرار گرفت، بن‌بستی برای تسلیم شدن ندارد و این اروپا و سپس آمریکاست که برایِ مصرف صنعتی و موازنه‌سازی در مقابلِ خطوط انرژیِ روسیه به لبنان نیاز دارد.

محمد صفدی مجبور به کناره‌گیری از رایزنی‌ها شده و دورِ جدید مذاکرات با حریری آغاز شده است و آمریکا و به ویژه اروپا که منافعِ متفاوتی از آمریکا در لبنان دارند درک کرده‌اند که استفاده افراطی از ابزارهایِ اقتصادی و غیرانسانی امکانِ شکستن جبهه متحد هشت مارس و حمایت‌هایِ قویِ مردمی و پیوندهای منطقه‌ای و بین‌المللیِ مقاومت را نداشته و آن‌ها را مجبور نمی‌کند تا تسلیمِ آمریکا و رژیم صهیونیستی شوند.

نمایندگان صندوق بین‌المللی پول که از سویِ آمریکا مأموریت یافته‌اند تا با مقاماتِ لبنانی مذاکره کنند دستِ خالی مانده‌اند و راهبرد کمک و دلار در مقابلِ غذا را نپذیرفتند، تنها حربه تیم آمریکایی و صهیونیستی این است که با ابزارهایِ محلی از نیروهایِ وابسته به احزاب مزدور خود و تروریست‌هایِ باقی مانده در اِدلب و صحرای حمص یا شرق فرات و انتقالِ آن به لبنان، فضایی بی‌ثبات و ناامن را استمرار بخشند تا جلویِ هرگونه اقدامِ اصلاحی برای اقتصاد مردم گرفته شود، ولی در عین حال از قدرت مقاومت و حمایت‌هایِ گسترده مردمی نیز وحشت دارند و نمی‌توانند از این حربه ضدبشری بیش از حد استفاده کنند به همین دلیل رهبرانِ حزب الله اطمینان دارند که بازی و جنگِ اراده با مقاومت از سویِ آمریکا و ایادیِ داخلیِ آن‌ها نه تنها شکست خواهد خورد بلکه در روند بلوغِ خود به ساختارِ جدیدی از قدرت در سازمانِ حکومتی و پارلمانی و اقتصادیِ لبنان تبدیل خواهد شد.

توضیح:

«گزارشات و تحلیل­های راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیل­های راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاه­ها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمی­باشد.»

منبع تحلیل: خبرگزاری تسنیم


نظر شما :