موج تازه تقابل روسیه و غرب در شرق اوکراین و دریای سیاه
موج تازه تقابل روسیه و غرب در شرق اوکراین و دریای سیاه
شرایط کنونی بهطورکلی ناشی از بحرانی است که در سال ۲۰۱۴ در روابط میان اوکراین و روسیه پدیدار شد. پس از آن روسیه در پی یک همهپرسی، شبهجزیرۀ کریمه را به خاک خود ملحق نمود، امری که از سوی کشورهای غربی با اقداماتی همچون تحریمها و کنار گذاشتن روسیه از گروه جی -۸ به آن پاسخ داده شد. لازم به ذکر است اوکراین دارای جمعیت قابل توجهی روس تبار است که اغلب در شرق این کشور ساکن بوده و خواهان خودمختاری از کییِف هستند؛ این در حالی است که در سالهای اخیر و ضمن افزایش تنشها شبه نظامیان جداییطلب هوادار روسیه در ناحیه دونباس واقع در شرق اوکراین به رویارویی مستقیم نظامی علیه دولت مرکزی اوکراین روی آوردهاند، بهطوریکه در حال حاضر دو جمهوری خود خواندۀ دونتسک و لوهانسک در این ناحیه خارج از کنترل دولت مرکزی هستند. همچنین طی این درگیریها در هفت سال اخیر بیش از ۱۳ هزار تن کشته شدهاند. روسیه اگرچه هرگونه دخالت در مناقشات را رد کرده است اما اوکراین را متهم میکند در صورت پیشروی در این ناحیه نسلکشی علیه روس تبارها رخ خواهد داد؛ بسیاری از این روس تبارها از سال ۲۰۱۹ گذرنامه روسی دریافت کردهاند. اوکراین اخیراً تعداد قابل توجهی از نیروهای نظامی خود را به سمت این مناطق روانه کرده و روسیه هم در مقابل حجم انبوهی از ادوات و نیروهای نظامی را در مرز خود با اوکراین گسیل کرده است؛ امری که ممکن است سیاست کنونی روسیه مبنی بر حمایت از جداییطلبان را به رویارویی مستقیم نظامی با اوکراین تغییر دهد.
اوکراین درگیریهای این ناحیه را نه یک مناقشه داخلی بلکه جنگ بین روسیه و اوکراین میداند و ضمن تکرار درخواست عضویت خود در ناتو خواهان حمایت این سازمان شده و درعینحال تهدید کرده است در صورت عدم اقدام کافی ناتو به سمت تولید سلاحهای هستهای گام بر خواهد داشت. لازم به ذکر است ترکیه که یکی دیگر از کشورهای مهم منطقه دریای سیاه محسوب میشود اخیراً اقدام به فروش تسهیلات نظامی ازجمله پهپادهای بدون سرنشین به اوکراین نموده است. از سویی بلاروس که پس از رخدادهای سال گذشته (سال ۲۰۲۰) بیش از پیش به سمت مسکو گام برداشته اقدام به استقرار بخشی از نیروهای خود در مرز با اوکراین نموده و مانورهای متعددی را با روسیه برگزار نموده است.
از طرف دیگر مسئله اوکراین به عرصه حضور قدرتهای خارجی نیز مبدل شده است؛ طی روزهای گذشته گزارشهای مختلفی مبنی بر تصمیم ناتو برای اعزام ناو به دریای سیاه منتشر شد. به گفتۀ وزیر دفاع روسیه، ناتو بیش از ۴۰ هزار نیروی نظامی را در نزدیکی روسیه مستقر کرده، امری که انتقاد شدید روسیه را در پی داشته و مسکو تهدید کرده است که قصد دارد از ورود کشتیهای جنگی کشورهای ثالث خارجی به دریای سیاه حداقل به مدت شش ماه جلوگیری کند. همچنین روسیه هم زمان تعدادی از ناوهای خود را از دریای خزر به دریای سیاه منتقل کرده است. لازم به یادآوری است پیکار جویان خارجی از کشورهای دیگر هم در سوی دو جبهه فعالیت میکنند؛ اخیراً گزارشهایی مبنی بر حضور داوطلبان صرب از کشورهای بالکان در این ناحیه منتشر شده است که به نفع روسها میجنگند؛ در جبهه مقابل گروههای چچنی تبار، گرجستانی و نیز برخی بلاروسیهای مخالف لوکاشنکو هم در کنار اوکراین حضور دارند. به علاوه گروههای راست افراطی نئونازی همچون جنبش آزوف نیز علیه روسها مبارزه میکنند؛ در واقع برخلاف بسیاری از احزاب راست افراطی پوپولیست که روابط حسنهای با کرملین دارند گروههای نئونازی سنتی توانستهاند شبکهای را در کشورهای اسکاندیناوی، فرانسه، آلمان و اتریش برای حمایت از اوکراین ایجاد کنند. بر همین اساس رویارویی گروههای نئونازی به روسیه این امکان را داده تا در تبلیغات رسانهای خود شرایط را به مثابه مبارزه روسها با فاشیسم در هنگام جنگ جهانی دوم تشبیه کنند.
نگاهی به عملکرد روسیه در مسائل گرجستان، کریمه، سوریه و بلاروس نشان از آن دارد که این کشور تا حد امکان از مزیتهای ژئوپلیتیکی خود استفاده میکند و احتمال عقبنشینی از مواضعش خیلی کم است. در پی الحاق کریمه، اوکراین بخشی از دریای سرزمینی خود در شرق را از دست داد و در دریای آزوف روسیه دست بالا را در اختیار دارد. روسیه در حال حاضر با اتکا به اهرمهای متعدد سعی دارد موقعیت خود را حفظ کند؛ از جمله موقعیت راهبردی منطقه کالینینگراد واقع در شمال لهستان مدنظر مسکو است؛ این ناحیۀ جدا افتاده، خاک روسیه را به پایگاهی برای استقرار سامانههای موشکی مبدل کرده که بسیاری از نقاط اروپا را در تیررس خود قرار میدهد. همچنین استفاده از اهرم انرژی، افزایش نفوذ سایبری، تأثیرگذاری بر افکار عمومی از طریق فضای مجازی و رسانهها و نیز حمایت از احزاب پوپولیست مخالف اتحادیه اروپا (یوروسپتیست) و ضد ناتو همگی از ابزارهایی است که مسکو علیه غرب و ناتو استفاده میکند. اگرچه در مقابل نیز، روی کار آمدن جو بایدن (که سیاست ضد روسیتری در مقایسه با سلف خود دارد) و اعمال تحریمهای جدیدتر به بهانه مسئله بازداشت ناوالنی و اعتراضات در داخل روسیه، ازجمله اهرمهای فشار غرب خواهند بود.
منبع تحلیل: شورای راهبردی روابط خارجی
توضیح: «گزارشات و تحلیلهای راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیلهای راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاهها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمیباشد.»
نظر شما :