اعتراضات اخیر در قزاقستان؛ زمینهساز وقوع انقلاب رنگی؟
همسایگی با دو ابر قدرت جهانی یعنی چین و روسیه، دارا بودن منابع طبیعی قابل توجه از جمله اورانیوم، نفت و گاز، میزبانی از مهمترین ایستگاههای فضایی و همچنین موقعیت جغرافیایی که به مدد آن میتواند قزاقستان را به پایه و اساسی بیرقیب در طرحهای ترانزیتی جهان و منطقه تبدیل کند، تنها بخشی از اهمیت این کشور پهناور را اثبات میکنند.
بنابراین طبیعی است که چین و روسیه به عنوان همسایگان و همچنین ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از شرکای مهم اقتصادی فرامنطقهای، بیش از پیش توجه خود را به وقایعی که در جریان است، معطوف کنند. بیشک موضعگیری و اقدامات احتمالی آنها بر سرنوشت این اعتراضات و به دنبال آن آیندۀ نظام سیاسی این کشور بیتأثیر نخواهد بود. قزاقستان، آخرین واحد سیاسی شوروی سابق بود که با جدایی خود در سال ۱۹۹۱ بر فروپاشی این ابر قدرت نظامی دوران جنگ سرد صحه گذاشت و با عنوان جمهوری قزاقستان اعلام استقلال کرد. این کشور ثروتمند، اما با مشکلات عدیدهای همچون شکاف و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، فقر نسبی، فساد سیاسی و مالی و مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند.
احیای جنگ سرد یا تثبیت نفوذ؟
حضور نظامی روسیه، همسایه شرقی قزاقستان در مرزهای داخلی این کشور همزمان با شروع اعتراضات، گمانهزنیها و سناریوهای مختلفی را در تحلیل این نوع رفتار در محافل مختلف رسانهای و متخصصان روابط بینالملل برانگیخت که یکی از آنها نگرانی مبنی بر بازگشت مجدد مناسبات جنگ سرد به روابط بینالملل بود. برای بررسی این فرضیه بهتر است به سابقۀ روابط دو کشور نگاهی بیندازیم. از سال ۱۹۹۱ زمانی که قزاقستان به دولتی مستقل تبدیل شد، تاکنون سیاست خارجی خود را بر حفظ و گسترش روابط با سایر جمهوریهای پیشین شوروی به ویژه روسیه تعریف کرده است. روابط این دو کشور اما همواره با فراز و نشیبهایی همراه بوده است؛ از حضور در پیمانهای دفاعی مشترک تا برقراری روابط اقتصادی گرم با رقبای یکدیگر.
همسایگی، تداوم نفوذ روسیه در قزاقستان، وجود پایگاههای فضایی به جای مانده از شوروی سابق در خاک این کشور از جمله بایکونور که یکی از مهمترین و بزرگترین پایگاههای فضایی منطقه است که اکنون بنا به قراردادهایی به مدت ۵۰ سال به روسیه اجاره داده شده و همچنین سیستم پدافندی یکپارچه دو کشور، سطح بالایی از همکاری را بین این دو به وجود آورده است. با این شواهد، واکنش روسیه را به تحولات داخلی این کشور نمیتوان موضوعی غیرقابل پیشبینی قلمداد کرد. از طرفی در گذشتۀ نه چندان دور ما شاهد الگوی رفتاری مشابهی در مناطق خارج نزدیک که حوزۀ نفوذ روسیه محسوب میشود، بودهایم؛ رزمایش نظامی کشورهای پیمان همکاری امنیتی دسته جمعی در مرز تاجیکستان از آخرین نمونههای آن است.
دیگر همسایۀ مهم قزاقستان، چین است. مجاورت استان سینکیانگ با قزاقستان و با توجه به رواج سلفیگری و روابط اقتصادی و تجاری، این کشور را برای پکن مهم کرده است. همین اهمیت است که موجب شد «شی جین پینگ»، رئیس جمهور چین در اقدامی کمسابقه به اعتراضات اخیر در قزاقستان واکنش نشان دهد و در جریان آن از دولت حمایت کند. چین در سالهای اخیر در جریان طرح کمربند و جاده، قزاقستان را دروازۀ زمینی ورود خود به اروپا در نظر گرفته و برای نیل به این هدف پروژههای سرمایهگذاری مشترکی را در این کشور تعریف کرده است. به نظر میرسد ثبات سیاسی و به دنبال آن امنیت اقتصادی اولویت اصلی پکن در قزاقستان به حساب میآید، بنابراین موضع پکن و همچنین سازمان همکاری شانگهای نسبت به تظاهرات و ناآرامیهای اخیر را میتوان در این راستا تحلیل کرد.
در نقطۀ مقابل فرضیۀ بالا، عدهای به حضور و نقش پر رنگ غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا در اعتراضات اخیر قزاقستان اشاره میکنند و با یادآوری حوادثی که در اوکراین و گرجستان رخ داد، معترضان را عاملِ به ثمر نشاندن یک انقلاب رنگی دیگر در منطقه قلمداد میکنند. واضح است که قزاقستان به دلایلی چون اهمیت ژئواستراتژیک؛ قرار داشتن در مجاورت روسیه و چین، بزرگی وسعت، وجود منابع غنی و همچنین توانایی نظامی اهمیت بالایی برای واشنگتن دارد.
به دلیل علاقۀ غرب به کاهش وابستگیاش به منابع انرژی غرب آسیا، شرکتهای بزرگ نفتی جهان به گسترش فعالیتهای استخراجی در قزاقستان پس از فروپاشی شوروی، توجه نشان دادند؛ به طوریکه امروزه، آمریکا بزرگترین سرمایهگذار در بخش نفت و گاز قزاقستان است. در بخش دفاعی و امنیتی نیز دو کشور سابقۀ همکاری قابل توجهی داشتهاند؛ در اختیار قرار دادن آسمان قزاقستان به خطوط هوایی آمریکا و ناتو برای مبارزه با طالبان در سال ۲۰۰۸ از نمونههای آن است. قزاقستان نیز متقابلاً برای کاهش وابستگی خود به روسیه و همچنین یافتن شریک تجاری قوی برای فروش منابع خام خود و جذب سرمایههای خارجی به ایالات متحده نیاز دارد.
جمعبندی
قزاقستان کشور ثروتمندی است که با پارادوکس شکاف طبقاتی و میلیاردرهای صاحب نام در صحنۀ جهانی دست و پنجه نرم میکند. جمعیت اندک این کشور و یارانههای دولتی گرچه آمار فقر را کاهش داده است، اما ساختار سیاسی این کشور مانع از توزیع عادلانۀ قدرت و ثروت در میان تودههای مختلف مردمی میشود. از طرفی تلاقی قدرت و ثروت سرمایهداران و کارگزاران دولتی با منافع قدرتهای جهان سرمایهداری همچون چین، روسیه و ایالات متحده آمریکا باعث شده تا هرگونه اعتراض داخلی که منجر به برهم خوردن ثبات در این کشور میشود، مورد حمایت آنها قرار نگیرد. بنابراین نمیتوان به سادگی گزارههایی تحت عنوان رخ دادن انقلاب رنگی تحت حمایت آمریکا و بازگشت دوبارۀ مناسبات جنگ سرد به واسطۀ حضور نظامیان روسیه در قزاقستان را در راستای تحلیل وقایع اخیر این کشور به کار برد.
منبع تحلیل: شورای راهبردی روابط خارجی
توضیح: «گزارشات و تحلیلهای راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیلهای راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاهها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمیباشد.»
نظر شما :