از نظر بسیاری از محققان و افراد شهیر تر، حاکمیت به عنوان یک اصطلاح، دارای یک وضعیت اولیه ای است که دوام و پایداری را برای تفسیر سیاست های روزمره که پیرامون خود شاهد آن می باشیم، فراهم می آورد. ادعای مربوط به حاکمیت، یک سکه زبان شناسی را فراهم می آورد که با آن در سیاست های داخلی و بین المللی معامله می شوند. بدون پیوند حاکمیت به قلمرو، هرچیز دیگری از قبیل سیاست های معنی دار، موثر، روش تقسیم، نمایش و ترسیم سیاسی جهان به نظر بی اساس می باشد.
این کتاب سعی دارد داستانی متفاوت را در مورد حاکمیت نقل کند. در حالی که واقعیت بهبود نسبی در جهان سازی و انرژِی آن برای تحلیل انحصار سیاسی اعمال شده توسط دولت بر قلمرو شان را می پذیرد، اتحاد فوری را بین حاکمیت و قلمرو می طلبد. دولت هیچ گاه کل انحصار مقرراتی سیاسی یا اقتصادی را بر قلمروهای خود اعمال نکرده اند.
موضوع حاکمیت به نظر خیلی ساده است. در واقع برخی کشورها احتمالاً اکثریت آنها بر آن می شوند تا حاکمیت را در پاره ای موارد و یا موارد دیگر اعمال نمایند منتها هرگز در انجام این امر موفق نبوده اند.
حاکمیت دولت ها به عنوان منبع تعارض داخل و درون کشوری و پاسخ به آن مورد بررسی قرار گرفته است. در بین تئورسین های سیاسی، بیشترین توجه به رابطه ی بین حاکمیت و اقتدار سیاسی معطوف بوده است: به طور خاص، حاکمیت دولتی به وضع قانونی نظم داخلی و حفاظت در مقابل تهدیدات خارجی انجامیده است. اخیراً زمینه سازی این ادعا در رابطه با فرضیات اغتشاش بین المللی و برابری بین کشورها در معرض آزمایش قرار گرفته است.
نظریه حاکمیت که در مفهوم قدرت مطلق یا مترکز در یک جایگاه مرکزی قرار دارد و در قلمرو معینی اعمال می گردد، عامل مهمی در نگرش جهان به صورت تقسیم الزامی به سرزمین های مجزای تحت قیمومیت بوده است. در واقع کل گفتمان مدرن در مورد ایالت به ادعای حاکمیت بر قلمرو ارتباط نزدیک دارد، اما همیشه اینطور نبوده استو بیشتر منطق فرهنگی حاکمیت به روشی که اغلب هم اکنون به کار رفته صرفاً از دیرپایی استناد به آن به دست نیامده بلکه از ارتباط اولیه ی آن با مذاهب و ایده ال های سیاسی می باشد که در آن پیکره ی دولت مستقل و حاکم، صرف نظر از شکل جغرافیایی آن، سیاست بزرگ تری را نمادینه می سازد.
اصل تبدیل حاکمیت از اصل مذهبی شاهانه به مفهوم قلمرو رایج اعمال قدرت، احضار مردم به عنوان اتحادی است که تمایز آن مبنایی برای اعمال دولتی به آن نام می باشد. این امر مبنای اسطوره های را ارائه نماید که بر حاکمیت سرزمینی استوار است. اسطوره ها همیشه کذب و یا صرفاً فریبنده نمی باشند، آنها فرضیاتی هستند که دقیقاً نفوذپذیر می باشند. زیرا دارای اعتبار و اعمال تاریخی طویلی هستند. آنها همچنین می توانند به صورت عملی در آیند.
از اینرو اسطوره ی حاکمیت به عنوان محصولی انسانی به انتقادگرایی آسیب ناپذیر است، زیرا بسیاری از موفقیت های مبتنی بر دولتی گذشته آزاد سازی زندگی روزمره، حکومت قانون، خودمختاری گروه های اجتماعی مقهور، گسترش حقوق اجتماعی و اقتصادی، تنظیم فعالیت های اقتصادی برای حفاظت مصرف کنندگان و کارگران و....به عنوان محرک و توجیه بر حاکمیت رایج استوار بوده است.
کتاب جهانی شدن و حاکمیت دولتی، نوشته جان اگنیو، با ترجمه محسن رستمی، سجاد کریمی، علیرضا رحیمی، از سری کتب (پژوهشکده امنیت ملی) و توسط دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی بچاپ رسید. جهت مطالعه نسخه دیجیتال این کتاب می‌توانید به سایت طاقچه یا کتابراه مراجعه کنید. ‌‌‌‌‌‌‌