افول یا اضمحلال امپراطوری آمریکا و تحول در هندسه قدرت جهانی
کتاب افول یا اضمحلال امپراطوری آمریکا و تحول در هندسه قدرت جهانی، نوشته علی عبدالله خانی (امنیت ملی) و توسط دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی منتشر شد.
نظام جهانی با فروپاشی نظام دو قطبی در ابتدای دهه ۱۹۹۰ به نظام تک قطبی سلطه گر هژمونیک به رهبری آمریکا تبدیل شد. این تغییرات با آنکه گسترده بود، بیش از آنکه ماهوی و ذاتی نظم جهانی باشد، ساختاری بود. سلطه طلبی جهانی قدرت های بزرگ اصلی ترین عنصر ماهوی نظام جهانی در بیش از یک صد سال گذشته و همواره دولت محور و مبتنی بر آقایی طبقه سرمایه دار جهان بوده است. همین امر باعث شد که با وجود تغییر ساختارهای توزیع قدرت از موازنه قوا در قرن ۱۹ به دو قطبی در قرن ۲۰ و تک قطبی در قرن ۲۱، همواره سلطه قدرت های ستمگر – طبقه سرمایه دار جهانی و روابط مبتنی بر استکبار-استضعاف، را تشکیل دهد.
وقتی از افول یا اضمحلال امپراتوری آمریکا صحبت می کنیم مسئله ما تبیین افول یا اضمحلال ساختار فعلی توزیع قدرت و از آن مهم تر تبیین افول یا اضمحلال ماهیت نظم کنونی یعنی نظم سلطهگر- سلطه پذیرو روش زندگی مادی – الحادی است.
بدیهی است که افول یا اضمحلال ساختار یا تغییر نظام تک قطبی، با وجود آنکه هندسه توزیع قدرت جهانی را عمیقاً دگرگون می کند می تواند مانند گذشته تأثیرات اندکی بر ارکان ماهوی این نظام داشته باشد.بنابراین مسئله اصلی اضمحلال امپراتوری آمریکا به مثابه ساختار توزیع قدرت و عناصر ماهوی آن وهدف اصلی ارزیابی عناصر ساختاری و ماهوی افول یا اضمحلال احتمالی است که تحقیقاً بر هندسه قدرت جهانی تأثیر عمیقی بر جای خواهد گذاشت.
در این کتاب، افول یا اضمحلال امپراتوری آمریکا درسه بخش مباحث نظری، قرائن و شواهد و ارزیابی یافته ها و نتایج، ارزیابی شده است.به همین منظور حدود ۴۰ مصاحبه علمی با صاحب نظران و دانشمندان مسائل بین المللی مورد توجه قرار گرفته است.
یک قدرت سلطه گر هژمونیک در یک نظام تک قطبی باید تا حدودی قدرت مازاد و قابل استفاده، آن هم نه تنها برای بازدارندگی بلکه برای حفظ منافع خود در سراسر نظام را در اختیار داشته باشد. علاوه بر آن باید توان پیشی گرفتن و همواره پیش بودن از رقبا را با یک حاشیه امن داشته باشد.
اگر رخدادی مشابه اضمحلال ماهوی نظم سیاسی یا تجزیه اتحاد جماهیر شوروی برای آمریکا بیفتد، عظیم ترین و عمیق ترین اثر را بر نظام کنونی جهانی بر جای خواهد گذاشت. این امرنه تنها باعث افول و اضمحلال نظام تک قطبی می شود، بلکه بر ترکیب و ساختار حقیقی نظام بین المللی آینده نیز تأثیرات عمیقی بر جای می گذارد. بنابراین فرو پاشی داخلی آمریکا از اهمیت بسزایی برخوردار است. البته حد کمتر از آن یعنی مقاومت و مخالفت نیروها، افکار و جریان های داخلی با مداخلات فراگیر آمریکا در سطح جهانی یا مخالفت با رهبری جهانی این کشور در داخل نیز می تواند یکی از عوامل موثر باشد که حداقل منجر به تقویت عامل عقب نشینی داوطلبانه می شود وحداکثر چنانچه وسیع وگسترده باشد به صورت عامل مستقل در اضمحلال تک قطبی عمل می کند.
در هرنظامی، آستانه تمرکز قدرت در قوی ترین کشور پدید می آید که توازن را بسیار پرهزینه می کند، به همین دلیل آن را نظام تک قطبی می نامند. نمی توان انتظار داشت که وقتی ایجاد توازن از قابلیت های کشورهای دیگر فراتر باشد، آنان اقدام به چنین کاری کنند. باعبور نظام از آستانه یادشده، تمرکز بیشتر قابلیت ها در دستان قدرت تک قطبی، به جای منع توازن، موجب تشویق تعادل و توازن می شود. سطح آستانه قدرت تک قطبی-یعنی در صد قدرتی که باید در کشور تک قطبی برای منع توازن متمرکز شود- به جای الزمات جهانی به اهمیت نسبی الزامات منطقه ای بستگی دارد، بنابراین آستانه تک قطبی بودن در نظام های بین المللی به نسبت تعداد و مکان کشور های تشکیل دهنده آن متفاوت است.
کتاب افول یا اضمحلال امپراطوری آمریکا و تحول در هندسه قدرت جهانی، نوشته علی عبدالله خانی (امنیت ملی) و توسط دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی بچاپ رسید. جهت مطالعه نسخه دیجیتال این کتاب میتوانید به سایت طاقچه یا کتابراه مراجعه کنید.