افول قدرت امریکا چه زمانی رخ می دهد؟
پژوهشکده امنیت ملی
نظام جهانی با فروپاشی نظام دو قطبی در ابتدای دهه ۱۹۹۰ به نظام تک قطبی سلطهگر هژمونیک به رهبری آمریکا تبدیل شد. این تغییرات با آنکه گسترده بود، بیش از آنکه ماهوی و ذاتی نظم جهانی باشد، ساختاری بود.
سلطه طلبی جهانی قدرتهای بزرگ اصلی ترین عنصر ماهوی نظام جهانی در بیش از یک صد سال گذشته و همواره دولت محور و مبتنی بر آقایی طبقه سرمایه دار جهان بوده است ساختارهای توزیع قدرت از موازنه قوا در قرن ۱۹ به دو قطبی در قرن ۲۰ و تک قطبی در قرن تشکیل شدند.
وقتی از افول یا اضمحلال امپراتوری آمریکا صحبت میکنیم مسئله ما تبیین افول یا اضمحلال ساختار فعلی توزیع قدرت و از آن مهمتر تبیین افول یا اضمحلال ماهیت نظم کنونی یعنی نظم سلطه گر- سلطه پذیر و روش زندگی مادی – الحادی است.
بدیهی است که افول یا اضمحلال ساختار یا تغییر نظام تک قطبی، با وجود آنکه هندسه توزیع قدرت جهانی را عمیقاً دگرگون میکند میتواند مانند گذشته تأثیرات اندکی بر ارکان ماهوی این نظام داشته باشد. بنابراین مسئله اصلی اضمحلال امپراتوری آمریکا به مثابه ساختار توزیع قدرت و عناصر ماهوی آن و هدف اصلی ارزیابی عناصر ساختاری و ماهوی افول یا اضمحلال احتمالی است که بر هندسه قدرت جهانی تأثیر عمیقی بر جای خواهد گذاشت.
در این کتاب، افول یا اضمحلال امپراتوری آمریکا درسه بخش مباحث نظری، قرائن و شواهد و ارزیابی یافتهها و نتایج، ارزیابی شده است. به همین منظور حدود ۴۰ مصاحبه علمی با صاحب نظران و دانشمندان مسائل بین المللی مورد توجه قرار گرفته است.
بخشی از متن کتاب
یک قدرت سلطه گر هژمونیک در یک نظام تک قطبی باید تا حدودی قدرت مازاد و قابل استفاده، آن هم نه تنها برای بازدارندگی بلکه برای حفظ منافع خود در سراسر نظام را در اختیار داشته باشد. علاوه بر آن باید توان پیشی گرفتن و همواره پیش بودن از رقبا را با یک حاشیه امن داشته باشد.
اگر رخدادی مشابه اضمحلال ماهوی نظم سیاسی یا تجزیه اتحاد جماهیر شوروی برای آمریکا بیفتد، عظیمترین و عمیقترین اثر را بر نظام کنونی جهانی بر جای خواهد گذاشت. این امر نه تنها باعث افول و اضمحلال نظام تک قطبی میشود، بلکه بر ترکیب و ساختار حقیقی نظام بین المللی آینده نیز تأثیرات عمیقی بر جای میگذارد. بنابراین فروپاشی داخلی آمریکا از اهمیت بسزایی برخوردار است. البته حد کمتر از آن یعنی مقاومت و مخالفت نیروها، افکار و جریانهای داخلی با مداخلات فراگیر آمریکا در سطح جهانی یا مخالفت با رهبری جهانی این کشور در داخل نیز میتواند یکی از عوامل مؤثر باشد که حداقل منجر به تقویت عامل عقب نشینی داوطلبانه میشود و حداکثر چنانچه وسیع و گسترده باشد به صورت عامل مستقل در اضمحلال تک قطبی عمل میکند.
در هرنظامی، آستانه تمرکز قدرت در قویترین کشور پدید میآید که توازن را بسیار پرهزینه میکند، به همین دلیل آن را نظام تک قطبی مینامند. نمیتوان انتظار داشت که وقتی ایجاد توازن از قابلیتهای کشورهای دیگر فراتر باشد، آنان اقدام به چنین کاری کنند. با عبور نظام از آستانه یاد شده، تمرکز بیشتر قابلیتها در دستان قدرت تک قطبی، به جای منع توازن، موجب تشویق تعادل و توازن میشود. سطح آستانه قدرت تک قطبی -یعنی درصد قدرتی که باید در کشور تک قطبی برای منع توازن متمرکز شود- به جای الزمات جهانی به اهمیت نسبی الزامات منطقهای بستگی دارد، بنابراین آستانه تک قطبی بودن در نظامهای بین المللی به نسبت تعداد و مکان کشورهای تشکیل دهنده آن متفاوت است.
کتاب افول یا اضمحلال امپراطوری آمریکا و تحول در هندسه قدرت جهانی به قلم علی عبدالله خانی به نگارش درآمد و توسط دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی منتشر شد. برای مطالعه نسخه دیجیتال این کتاب میتوانید به سایت طاقچه یا کتابراه مراجعه کنید.
نظر شما :