واکاوی سیاست ترامپ علیه ایران
ترامپ را می توان پدیده انتخاباتی آمریکا در کنوانسیون های ایالتی، کنوانسیون ملی حزب جمهوری خواه و انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۱۶ دانست. محور اصلی اندیشه های ترامپ را ملی گرایی آمریکایی تشکیل می دهد. اگر چه برخی از نخبگان و کارگزاران حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی ج.ا.ا به این موضوع اشاره دارند که تفاوت های بنیادینی بین ترامپ، باراک اوباما و هیلاری کلینتون وجود دارد، اما الگوی رفتاری و اهدافی که ترامپ در دستور کار قرار داده، نشان می دهد که الگوی رفتاری او با شاخص های اصلی فرهنگ، کنش سیاسی و رفتارهای سیاست خارجی آمریکا هماهنگی و مشابهت دارد.
الگوهای رفتار سیاسی و کنش راهبردی ترامپ معطوف به جهان گرایی و قدرت جهانی آمریکا خواهد بود. به همین دلیل است که چالش هایی را در برابر ج.ا.ایران، روسیه، گروهای انقلابی و جبهه مقاومت ایجاد خواهد کرد. محور اصلی اندیشه راهبردی دونالد ترامپ را رهبری جهان براساس قدرت و ابتکار عمل تشکیل می دهد.
هم اکنون دونالد ترامپ تلاش دارد تا سیاست گسترش چالش را در برخورد با ج.ا.ایران و سیاست بین الملل در حوزه های مختلف جغرافیایی به آزمون گذارد. تنها الگوی رفتار موثر در برابر چنین بازیگرانی را بایستی بهره گیری از سیاست قدرت و سازو کارهایی دانست که مبتنی بر نشانه هایی از مقاومت در حوزه های مختلف جغرافیایی باشد. هر گونه عقب نشینی بازیگران در محیط سیاسی براساس انگاره های دونالد ترامپ، زمینهی لازم برای افزایش اجبار و تهدید را فراهم می سازد. انگاره ترامپ، کنش در فضای انحصار قدرت است که به قدرت های بزرگ، انگیزهی لازم برای خطر پذیری بیشتر را اعطا می کند.
بریده ای از متن کتاب
بی اعتمادی جامعهی آمریکا به نقش گروههای ذینفوذ در ساختار قدرت به گونه ای است که سیاست و قدرت را تابعی از رفتار گروه های سازمان یافتهی فراقانونی می دانند. باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده در خلال سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ به این موضوع اشاره دارد که وقتی نامزد انتخابات گردید، بیشتر با این پرسش از سوی مردم و گروهای اجتماعی روبرو می شد که شما از لحاظ انسانی، به اندازه کافی مهربان به نظر می آیید، چرا می خواهید وارد کار ناپاک و مشمئزکننده ای مانند سیاست شوید؟
بیان چنین واقعیت هایی را می توان به عنوان بخشی از نشانه های نهفته ی سیاست و قدرت در ایالات متحده دانست. در چنین شرایطی، نهادهای سیاسی و ساختار حزبی ایالات متحده نیز تحت تأثیر لابی های پیرامونی و گروهای فشار به فعالیت خود ادامه می دهند. در گذشته، این ادراک وجود داشت که احزاب سیاسی در صدد انجام فعالیت های سازمان یافته و واپایش شبکه های اجرایی آشکار بوده، در حالی که گروه های فشار در صدد هستند تا برای احزاب و مقام های رسمی، خط مشی هایی را تدوین نمایند که توسط صاحبان مقام های اجرایی و انتخابی به انجام می رسد.
ج.ا.ایران همواره یکی از دغدغه های اصلی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده است. دونالد ترامپ تلاش نموده تا از مفاهیمی استفاده نماید که مبتنی بر درستکاری در الگوهای رفتاری آمریکا با ج.ا.ایران شود. به همین دلیل است که از ادبیات تهاجمی و پر شدت در برخورد با ایران استفاده کرد. ادبیات دونالد ترامپ نشان دادکه زیر ساخت های تفکر سیاسی ایالات متحده مبتنی بر نشانه هایی از قوم گرایی تهاجمی خواهد بود. قوم گرایی تهاجمی دونالد ترامپ به معنای آن است که تاکنون نوعی عجز و ریزش اعتماد به نفس آمریکایی در برخورد با ایران وجود داشته که چالش اصلی برای قوم مداری آمریکایی محسوب می شود.
ترامپ در حضور سیاسی و انتخاباتی خود از ادبیات و مفاهیم اغواگرایانه بهره گرفته است. ترامپ تلاش دارد تا نشان دهد که از قابلیت لازم برای اثربخشی سیاسی، اجتماعی و بین المللی برخوردار است. کشورهای اروپایی درک دقیقی نسبت به کنش اغواگرایانهی ترامپ دارند. آنها ملی گرایی آمریکایی را نمادی از کنش سیاسی و اجتماعی تهییجی تلقی می کنند که از قابلیت لازم برای اثر بخشی در محیط داخلی و بین المللی برخوردار است.
کتاب ترامپ، جمهوری اسلامی ایران و سیاست بین الملل به قلم ابراهیم متقی ناگارش یافته و توسط دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی منتشر شد.
نظر شما :