راهنمای داستان گویی برای رهبران
کتاب راهنمای داستان گویی برای رهبران (تسلط بر هنر و اصول روایت تجاری) نوشته ی استفان دنینگ، (دفتر آینده پژوهی) و توسط دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی منتشر شد.
این کتاب شرحی بر یک ایده ساده ولی بسیار قوی است، بهترین راه برای ارتباط با افرادی که تحت رهبری شما هستند اغلب از طریق یک داستان است. هدف اینجا کاربردی و آموزشی است. این کتاب نشان می دهد چگونه با استفاده از داستان گویی می توان با سخت ترین چالش های پیش روی رهبران در دنیای امروز مبارزه کرد.
رهبری و داستان گویی هر دو هنر و مانند سایر هنرها به تفکر نیازمند هستند. در این مسائل، افرادی که مسئولیت رهبری یا داستان گویی را برعهده دارند، بیش از آنچه می گویند می دانند. تمام سعی من در این کتاب این بوده که بگویم در تقابل رهبری و داستان گویی چه چیز به کار شما می آید و چه چیزی کاربردی ندارد.
در ابتدا اینکه داستان گویی می تواند یک ابزار مدیریتی و رهبری قوی باشد، کاملاً خلاف تجربه من بود که در طول زندگی و کار کسب کرده بودم، آن قدر عجیب بود که به شواهدی که با چشم خود دیده بودم هم نمی توانستم اعتماد کنم. در واقع چندین سال طول کشید تا اعتراف کنم موفقیت هایی که کسب کردم به خاطر داستان گویی بود.
در این کتاب، روایت و داستان به عنوان مترادف در نظر گرفته شده اند، به عنوان بیان یک سری رخدادهایی که به صورت عللی به هم مرتبط هستند. البته این چنین مفهوم فراگیر و بدیهی کمی مشکل ساز است. من اینجا فقط وقت این را دارم که به برخی از مشکلات و مسائل اشاره کنم.
برخی از افراد تعریف های متفاوتی از داستان و روایت دارند. برخی می گویند داستان باید به صورت یک مجموعه مطلوب با قهرمان داستان، سناریو و نقطه اوج همراه باشد که به یک نتیجه گیری ختم شود در حالی که روایت را می توان مانند من به صورت کلی به کار برد. براساس این تعریف داستان هایی که این مشخصه های کلاسیک را ندارند اصولاً داستان نیستند، بلکه ایده ای برای داستان های آینده یا قسمتی از یک داستان هستند.
این کتاب را از رسانه ای که توسط آن انتقال پیدا کرده مستقل می بیند. یک داستان را می توان با کلمات، تصاویر، فیلم یابا پانتومیم انتقال داد. همه می دانیم زبان چقدر در انتقال روایت می تواند مفید باشد اما می توانیم نقش عوامل غیر زبانی را نیز در بیان روایت تحلیل و بررسی کنیم. در بررسی پدیده داستان و داستان گویی، هم ابعاد داخلی و هم خارجی داستان را باید در نظر گرفت.
در سال ۱۹۹۸، من به مرکز بین المللی داستان گویی در ژوها نسبورگ نقل مکان کردم تا کمی فکر وذهنم روشن شود. وقتی مسئول پروژه اشتراک دانش در بانک جهای بودم، کم کم به قدرت داستان گویی پی بردم. من هم مثل خیلی از مدیران دیگر فکر می کردم که تحلیل، خوب و داستان بد است. اینجا بود که تفکرم تغییر کرد. طی چند سال گذشته، دیدم که با داستان می توان مشکلات خاص یک سازمان را حل کرد.
یکی از مهم ترین قسمت های کار یک رهبر آماده کردن دیگران برای مسائل آتی چه به صورت عینی و در قالب یک سناریو و چه به صورت مدل مفهومی است. داستان می تواند در بردن مخاطب از وضعیت حال به وضعیت آینده چاره ساز باشد. با داستان می توان افراد را با آینده ای که در ذهنشان است آشناتر کرد. البته مشکل در ساختن یک روایت معتبر و قابل باور در مورد آینده است آن هم زمانی که کسی آن را نمی داند.
آگاهی از داستان واقعی تنها نیمی از کار و نیم دیگر نقل آن به شیوه صحیح است. داستان گویی هنری نمایشی است و نحوه ای که داستان نقل می شود می تواند از اساس، حالت احساسی آن و نهایتاً شنونده را تحت تأثیر قرار دهد، بنابراین ممکن است یک رهبر داستان بسیار خوبی برای گفتن داشته باشد و از مهارت های کلامی بسیار خوبی هم برخوردار باشد، اما به عنوان یک گوینده داستان عملکردی ضعیف داشته باشد، به این دلیل که داستان بجای گفت و شنودی تعاملی به صورت صحبت یک نفره طولانی و خسته کننده ای بیان می شود. برعکس، ممکن است رهبر مهارت های کلامی بسیار محدودی داشته باشد اما از ایده تقابل که اساس یک داستان گویی جذاب است، درکی درست داشته باشد و از این رو سخنرانی بسیار ثمر بخشی ارائه دهد. نقل داستان به طرز صحیح مستلزم درهم تنیدن تمامی عناصر مختلف داستان گویی از برای تحقق عملی اجتماعی تحت عنوان داستان گویی است.
کتاب راهنمای داستان گویی برای رهبران (تسلط بر هنر و اصول روایت تجاری) نوشته ی استفان دنینگ، (دفتر آینده پژوهی) و توسط دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی بچاپ رسید. جهت مطالعه نسخه دیجیتال این کتاب میتوانید به سایت طاقچه یا کتابراه مراجعه کنید.