از آینده نگاری فردی تا آینده نگاری اجتماعی
این پژوهش به دنبال سهمی در دانش نحوه ی به کارگیری آینده نگری در جهت کمک به شرایط زندگی افرادی که در حال حاضر زنده هستند و همچنین فراهم نمودن نسل های آینده با حداقل همین محدوده از گزینه های نسل حاضر است. اعتقاد بر این است که بهبود درک درستی از نحوه ی توسعه ی ظرفیت های آینده نگری، احتمال ایجاد آینده هایی مطلوب برای خودمان و نسل های آینده را افزایش می دهد. در ابتدا فرض شده بود که ظرفیت آینده نگری در شکل فردی و اجتماعی آن، ناشی از رشد آگاهی فردی است. یک شکل ممکن از آگاهی فردی، مفهوم حسی از خود است.
آینده نگری قابلیتی است که با کاهش خطر، به کارگیری تدبیر و مراقبت، در جهت افزایش ادامه ی بقای بیولوژیکی یک ارگانیسم انسانی عمل می کند. فراتر از این، برخی افراد چیزی را شاهد بوده اند که به نظر می رسد فراتر از آینده نگری فردی و بیو لوژیکی است. این به نظر می رسد یک شکل اجتماعی و فرهنگی از آینده نگری باشد.
آیندهنگری مشخصهای از توسعهی آگاهی فرد است. غریزه و احساسات، روش های حسی آگاهی اولیه هستند و آنها منجر به تولید یک حس زمان حال می شوند. تخیل نقشی محوری را در ظهور آینده نگری ایفا می کند از آنجایی که احساسات و غریزه را متعادل می کند و یکی از توانمدسازهای کلیدی آگاهی در مراتب بالاتر است. با این حال به نظر می رسد تخیل به تدریج از آینده نگری در حال حذف شدن است زیرا ساختارهای ذهنی آگاهی از پیش غالب شده اند.
کتاب از آینده نگری فردی تا آینده نگری اجتماعی به قلم پیترسی. هیوارد نگاشته شده و توسط مسعود منزوی در دفترآینده پژوهی دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی و تحقیقات راهبردی ترجمه گردید.
تاکنون بشریت با موفقیت به چالش های زندگی خود پاسخ داده است. دیدگاهی که گسترش یافته این است که بشریت باید به چالش هایی حتی بزرگ تر نسبت به زندگی خود در آینده پاسخ دهد. اگر پاسخ های مناسب برای این چالش های در حال ظهور تدوین نشوند پس آینده ای از نوع ویران شهر برای بشریت یک احتمال قوی است. در حالی که تجربه می تواند به ما بیاموزد که چگونه در آینده عمل کنیم اما هدف صریح این پژوهش این است که ما به تجربه ی یک ویران شهر برای آموختن نحوه ی پیشگیری از آن نیاز نداریم. ظرفیت ذاتی انسان برای آینده نگری یک نقش محوری را در پاسخ به چالش های گذشته ایفا کرده است، با این حال، شکل تعمیم یافته تری از آینده نگری باید تا با این چالش ها در آینده مقابله شود. این نوع از آینده نگری باید ماهیتی هم فردی و هم اجتماعی داشته باشد.
بخش اول این پایان نامه یک نظریه ی بدیع را در رابطه با نحوه ی توسعه ی آینده نگری در افراد فراتر از ظرفیت های ذاتی ما ایجاد می کند. این نظریه چنین استدلال می کند که ظرفیت های آینده نگری از طریق تعمیم آگاهی فردی، به ویژه احساس شخص از خود توسعه می یابد.
بخش دوم مطالعه ای دوساله از دانشجویانی است که یک دوره کارشناسی ارشد در رابطه با آینده نگری استراتژیک گذرانده اند. این مطالعه به منظور اضافه ریسک کردن پشتوانه ی تجربی اولیه ای به نظریه ی ارائه شده در بخش اول استفاده شده است.
بخش سوم ادغام دو بخش قبلی است تا ویژگی ها و پویایی های توسعه ی آینده نگری فردی، پیش از توصیف نحوه ی ظهور ظریفت آینده نگری اجتماعی از توسعه ی فردی، بیشتر شرح داده شود. تعمیم ظرفیت های آینده نگری فردی و آینده نگری اجتماعی دست یافتنی است، اما نمی تواند فرض شود. سهم این پایان نامه ارائه ی یک پایه ی نظری برای چنین توسعه ای و طرح تحقیقات بیشتر است. توسعه ی آینده نگری فردی و ظهور تعابیر اجتماعی آینده نگری می تواند برای هردو نسل فعلی و نسل آینده، آینده هایی مطلوب و نه آینده ای ویران شهرگونه را ارائه دهد.